تفسير قانون اساسی:

اختلاف بر سر معنای اصل ۱۱۵ قانون اساسی در مورد رجال سياسی مذهبی بودن رئيس جمهور بالا گرفته که ما ميخواهيم امروز آب پاکی رو به دست همه بريزيم و غائله را ختم کنيم:

آنهايی که مکتب رفته اند و سواد دارند ميدونند معنای لغوی ”رجال“ يعنی ”مردها“ و لذا حکم ثابت شد! يعنی ديگه جرزنی نکنيد. اگر قرار باشه از کلمه ”رجال“ معنی ”زنان“ را استخراج کنيد مثل اين است که جای زن و مرد با هم عوض کرده ايد که ما با آن مخالفيم. زن بايد زن باشه.مرد هم که معلومه.

از اوِلِ اول ، که ما بدنيا اومديم به ما گفته اند ”زن گرفتن“ نگفتن ”مرد گرفتن“. از اول اول هم رئیس جمهور ظاهرا مرد بوده نه زن.

زن کارهای ديگه ای داره که بايد به اونها برسه.

در مرحله اول خانه داری بکنه. يعنی خريدی که ميخواد بکنه جنسهای خوب بخره. تخم مرغ درشت بخره.پرتغال خوب بخره. اون پولی که مرد در مياره حيف و ميل نباشه! شوهر ميره کار ميکنه موقع برگشتن چايی نيست. چايی رو بايد درست بزاره که شوهرش اومد مرتب چايی بده. توی استکان نعلبکی قشنگ و تميز. از همه مهمتر شوهری که از صبح تا عصر کار ميکنه و شب ميخوابه (اون ميخوابه از لحاظ خستگی.) اين زن آب نريزه روش که بيدارش کنه. دادنکنه بيداد نکنه که بلند شو برو ديگه! درصورتيکه اون رو در نظر نميگيره که اون بدبختی که شب و روز کارميکنه حالا صبح ميخواد يه خورده بخوابه. با لقد بيدار نکنه. بچه ها رو بيدار کنه. خودشو بيدار کنه. قشنگ چای بخورن بربری بخورن حال بيان.

پس معلوم شد که رئيس جمهور حتما بايد مرد باشه و نميشه زن باشه. حالا شورای نگهبان از کجا بفهمه که يه نفر زنه يا مرد؟! بايد مرد بودن کانديدا احراز بشه! نميشه گفت اصل بر برائت است! بايد با نظارت استصوابی اين صلاحيت مرد بودن بر حاکم شرع و فقها ثابت بشه. والا ممکنه يک نفر دو جنسيتی باشه و ادعا کنه که من مَرَدم!

برای ثبوت اين امر بهتر است آقای جنتی اول يه خورده به خودش برسه و خودشو تر و تميز کنه و لباس های مستهجن بپوشه و نامزدهای رياست جمهوری را در اتاقی خلوت معاينه فنی کنه! اگر صدای جيغ از اتاق بلند شد که معلومه اسلام پياده شده!

استمداد از امت هميشه در صحنه:

- چندی پيش يک مومن ناشناس برای ما آدرس يک آهنگ شاد انقلابی با هنر نمايی مقام معظم رهبری را فرستاده بود( با عنوان دست دست!) که ما هم لينکش را برای مومنين در وبلاگ شريف گذاشتيم تا همه مستفيض شوند و ثوابش را نثار آهنگسازش کنند.

ولی ظاهرا آن لينک ديگر منقضی شده و کار نميکند. لذا از امت اينترنت پرور ميخواهيم اگر به اين سرود انقلابی دسترسی دارند هر چه سريعتر آدرس آن را برای ما ارسال کنند تا در مرکز نشر و حفظ آثار مقام رهبری (در وبلاگ خودمان ) نگهداری کنيم. مستحب است روزی يکبار اين آهنگ را گوش دهيد.

- تذکر دويم آن است که بر همه وبلاگ نويسان واجب عينی است (و در وجوب آن مو ی لای درزش نميرود) که در مسابقه طنز نويسی آقای تمدن شرکت کنند. الحمدلله به برکت نظام ولايی - الهی - فکاهی جمهوری اسلامی همه مردم طنز گو و طنز نويس و طناز شده اند.
به بازنده جوايز نفيسی تعلق ميگيرد.

بخشنامه:

از سوی نماينده مقام معظم رهبری در فدراسيون فوتبال بخشنامه زير صادر شد و نسخه ای از آن به دفتر بيت ملا نيز ارسال گرديده که بشرح زير است:

بر اساس فرمايشات ارزشی مقامات ورزشی فدراسيون مبنی مباره با تهاجم فرهنگی غرب در ميادين ورزشی و رختکن ها مقرر گرديد که:

۱- کليه باشگاههای از ورود بازيکنان با آرايش غليظ در بازيهای تدارکاتی و مسابقات اعم از گل کوچيک و رسمی خودداری کنند.

۲- کليه بازيکنان حق ندارند موهای خود را دم اسبی کنند ( مانند روبرتو باجو کافر) و يا از ته بتراشند (مانند مارادونا منافق)

۳- کليه بازيکنان حق ندارند لباس های بدن نما بپوشند. در زير شورت ورزشی پوشيدن گرمکن گشاد اجباری است.

۴- کليه بازيکنان حق ندارند به هنگام گل زدن به شادی کردن بپردازند و به سر و کول هم بپرند. بعد از زدن گل بايد خدا را شکر کنند و بصورت جماعت سجده شکر بجا آورند.

۵- کليه داوران حق ندارند سوت بزنند چون سوت از مظاهر فرهنگ غرب است. ما در صدر اسلام سوت نداشتيم. بجای آن اذان بدهند.

۶- کليه بازيکنان و مربيان و بقيه افراد مرتبط با آنان حق ندارند از اسامی غير اسلامی استفاده کنند وبايد فورا اساميشان را عوض کنند.( علی پروين هم شد اسم؟)

۷- کليه بازيکنان تيم ملی حق ندارند با دخترانی ازدواج کنند که مانتو تنگ و يا چاکدار میپوشند. يک ورزشکار کشور اسلامی بايد الگو باشد.

۸- تماشاچيان حق ندارند شعار ”شير سماور ...“ سر بدهند. شعارهای جايگزين از دفتر ستاد برگزاری نماز جمعه و توسط وزير شعار متعاقبا اعلام خواهد شد.

۹- مربيان خارجی تيم ملی بايد اسمشان را عوض کنند و همچنين پيراهن يقه مکتبی بپوشند.

۱۰- گزارشگران بجای استفاده از کلمات غربی از کلمات اسلامی استفاده کنند مثلا:

(بجای پنالتی بگويند: عذاب اليم، بجای اوت بگويند: عالم برزخ، بجای گل: بگويند نصر من الله وفتح قريب) و نگويند چه ميکنه اين بازيکن!

توهين يک مجله آمريکايی به ايرانی ها:

بر اساس اخبار رسيده باز اون خارجی های َپدَر سگ به ايرانی ها توهين کردن.

در پاسخ به اينجور توهين ها ما يک پيام ملی داريم که بدرد اين مواقع ميخورد.

اين پيام را بشنويد:

ايراني دونيا رو فتح ميكنه بخدا!!..... الكي نيست كه!

پاسخ به سوالات شرعی:

سوال- اگر کسی در بيابان و يا جنگلی خلوت باشد و بخواهد نماز بخواند آيا اشکال دارد نمازش را در حالی که لخت است نماز بخواند؟ (فرض بر اين است که رهگذری از آنجا عبور نميکند)

جواب:

موقع نماز خواندن حتی اگر لخت هم هستيد بايد عورتين را با يک چيزی مثلا برگ درخت انگور بپوشانيد.

شرح و تفسير:

البته در اينجا بين علما اختلاف است. مثلا بعضی از علما خوف آن را دارند که اگر عورتين را با برگ بپوشانند و مثلا به سجده يا رکوع روند ممکن است يک حيوانی و يا مثلا بزغاله شيطانی بيايد و آن برگها را بخورد! که در اين حالت هم نماز نمازگزار باطل ميشود و هم خوف آن هست که قسمتی از عورت هم سهوا توسط بزغاله گاز گرفته و يا کنده شود و اسلام بخطر افتد.

بعضی از مراجع متاخر عورت شناس هم بر اين موضوع اشکال گرفته اند مثلا گفته اند ممکن است در بين نماز اگرطرف شک بين دو و سه کرد و ناگهان چشمش به برگ انگورها که بعنوان ستر عورت بکار رفته اند بيفتد ممکن است بياد ُدلمه بيفتد و يا نعوذ بالله با دستکاری آن با خود کاری کند که باعث ابطال وضو شود.

اصلا مسئلتن: شما ميخواهيد نماز بخوانيد يا فيلم پورنو بازی کنيد؟ لباستونو مثل آدم بپوشيد و نمازتونو بخونيد دیگه . نميخواد به فکر تارزان باشيد!

چمدان:

نميدونم چرا بعضی از ما ايرونی ها اينقدر بی ملاحظه هستند؟

يکی از مشکلات کسی که بين ايران و يک کشور خارجی مرتب مسافرت ميکند بردن چمدان های جور وا جور دوستان و آشنايان و فاميل و غريبه ميباشد.

من هر بار که از ايران به کانادا آمدم و يا برعکس هر دفعه که از کانادا به تهران رفته ام از روی کمرويی مجبور شدم چمدانهای رنگارنگ ديگران را همراه خود داخل بار و اکثرا داخل هواپيما ببرم و باعث اعتراضات مسافران و غرغر ميهماندار و خلبان شده ام.

اخيرا که از تهران به کانادا ميامدم يکی از آشنايان دوستان پسر عموی ناتنی دختر خاله دايی داماد دوست عيال، از ما خواهش کرد بی زحمت يه بسته کوچک را لای بارهای خودم به کانادا ببرم.

من برخلاف بقيه آخوندها چوب اين کمرويی را برای بار هزارم خوردم و قبول کردم که در روز پرواز بسته خودشون را به فرودگاه مهرآباد بياورند و تحويل من بدهند.

در روز موعود در چند ساعت زودتر از پرواز در فرودگاه مهر آباد حاضر شدم. منتظر شدم. کم کم حوصله ام داشت سر ميرفت.... جهت رفع خستگی با يک خانم ايرانی شيک پوش آشنا شدم و در حال خالی بندی در فضايل و کرامات خود بودم که ناگهان يکنفر ما را از بلند گو پيج کردند. به طرف کيوسک اطلاعات رفتم. اون خانمه هم دنبال من راه افتاده بود.

ديدم يه برادر بسيجی با چفيه و لباس پلنگی و پيراهن چروکی که روی شلوارش انداخته بود اونجا منتظر من بود. تا خودم را معرفی کردم ما را بغل کرد و سه چهار ماچ آبدار از لپهای من کرد و در آخر پيشانی را بوسيد. در حين اين کارها گفتن اذکاری مثل ” خدا شما را توفيق بدارد“ ” خدابچه هاتو زياد کند!“ و... قطع نميشد.

بعد از کلی دعای فرج و توسل و ابو حمزه ثمالی که برای من در قالب احوالپرسی بلغور کرد! گفت حاج آقا اون بسته کوچيک را خدمتتون آوردم. نگاهی به اون بسته کردم ديدم يک کيسه بزرگ برزنتی سبز رنگ که از قد من هم بلندتر بود با خودش آورده! روی اون با ماژيک مشکی نوشته بودند” کاروان شماره۵۶۷۸۹۳ حاجيه بتول“

حالا اون خانمه که کلی براش کلاس گذاشته بودم داشت اين صحنه ها را نظاره ميکرد. من هم برای اينکه اون يارو رو زود دک کنم تا بيش از اين مايه آبروريزی نشه فورا کيسه را گرفتم و کشان کشان دنبال خودم بطرف اون خانم آوردم تا با اتفاق برای تحويل بارها برويم. با کلی بدبختی از دستش خلاص شدم.

خانم از من پرسيد: از بستگانتون بود؟

گفتم: از برادران دينی سابق فاميلمون بود. اون رو اينجوری نگاه نکنی از مسئولين بزرگ دفتر رهبريه!

کمی جلوتر رفتيم. همه يه نگاهی به اون کيسه ميکردند و يه نگاهی به من و همراهم و زير لب ميخنديدند. موقع تحويل بار کارمند مربوطه گفت:

حاج آقا. پرواز جده اين ترمينال نيست. اينجا پرواز آمستردامه!

خلاصه از پس مردم به ما تيکه انداختند از خجالت چند کيلو لاغر شدم.

وقتی با هزار بدبختی به تورنتو رسيدم و به بيت شريف وارد شدم. به صاحب کيسه در تورنتو زنگ زدم بيايد بارش را ببرد.
خانمی از پشت تلفن گفت: ِاه. فکر کردم اونو آوردين در خونه ما!!

مين ياب!

اخيرا يکی از آقايون اظهار نظر کرده که خانم شيرين عبادی خودش مين است!

از آنجا که خيابون های تهران مثل ميدان مين است و ما خودمون يه مدت مين ياب بوديم چند تا راهنمايی برای جوانان عزيز مملکت بايد بکنيم:

- روی مين نرويد! مين روی شما بيايد بهتر است.

- بعضی از مين ها ضد نفر هستند و بعضی ضد تانک! (آخ هم نميگن)

- هر مينی يه فيتيله مخصوص بخود دارد که بوسيله اون تحريک ميشود.

- خيلی از علما و صلحا هستند که به درجه کمال نميرسند مگر اينکه به روی مين بروند. دعای علما در حق آقازاده هاشون اين است که ايشالله به روی مين بريد!

جدا سازی نامحرم در عالم اينترنت:

ما از اون برادران حزب اللهی که در همه جا قسمت خواهران را از برادران جدا ميکنند تا خدای نکرده جرقه ای حادث نشود و فعل حرامی رخ ندهد و دخولی صورت نگيرد تشکر ميکنيم.

البته احتياط واجب اين استکه لينک خانم ها با فاصله زياد در زير آقايون قرار بگيرد.

یه سرود انقلابی شاد.

صفای ماه رمضان در کانادا:

ماه رمضان در شهر مقدس تورنتو صفای ديگری دارد. چرا؟ چون در اينجا :

اونهايی که روزه ميگيرند زير سايه حکومت اينکار رو نميکنند.

وقتی روزه ميگيرند برای خودشون است نه برای ديگران و يا از ترس ديگران.

روزه دارها احساس طلبکار بودن از روزه خورها را ندارند.

روزه دارها و روزه خورها به يک اندازه از احترام اجتماعی برخوردارند. به روزه خورها شلاق نميزنند.

مشکل سردرگمی و مسخره بازی مراجع عظام و بيت مقام معظم در رويت ماه را ندارند. (به غير از ايران در هيچ نقطه ای از کره خاکی مشکل اختلاف رويت ماه وجود ندارد ظاهرا يک مشکل در مدار منظومه شمسی هست که فقط بر روی ايران موثر است).

دراينجا دعای مردم زودتر مستجاب ميشود چون در ماه رمضان کارهای اداری مردم و فعاليتهای روزمره مردم دچار اختلال نميشود.روزه گيرها بيشتر از سابق نميخورند و تا لنگ ظهر نميخوابند.

من به همه شما اين ماه مبارک را رمضان آرزو ميکنم!

قدرت اظهار نظر:

يکی از توانمنديهای مسئولين ما بخصوص طيف علمايی اش اين است که قادرند در مورد هرزمينه ای ( از تکنولوژی هسته ای گرفته تا تکنولوژی نوار بهداشتی )اظهار نظر کنند.

مثلا يارو نمی تواند اعداد و رقم های بودجه را حتی از روی کاغذ بخواند ولی در مورد علل افزايش قيمت نفت و تاثير آن در قيمت جهانی طلا در بازار بورس لندن و تورم جهانی در خطبه های نماز جمعه سخنرانی ميکند و امريکا را محکوم ميکند!

طرف از علوم جديد فقط کتاب علوم دوم ابتدايی بچه اش را خوانده ولی با اين وجود در مورد غنی سازی اورانيوم و سانتريفوژ و کلاهک هسته ای مفصلا اظهار نظر ميکند در حالی که اگر از او بپرسند فرق اورانيوم با گوشتکوب چيست نميداند!

اون يکی نميدوند ” هنر“ را با کدوم ”ه “ مينويسند ولی وقتی برای بازديد از صدا و سيما به آنجا رفت يکساعت در مورد اشکالات کارتون پينوکيو و هاچ زنبور عسل سخنرانی کرد!

اون يکی در عمرش توپ فوتبال رو لمس نکرده و نميداند گرد است يا چهارگوش ولی در مورد اشکالات سيستم 1-2-4-4 برانکو اظهار نظر ميکند!

اون يکی که از هر علمی فقط يک کلمه از آن را ميداند( آنهم به غلط) برای ما طرح انتقال کانال ارتباط بين دريای خزر به خليج فارس را ميدهد!

بعضی ها شون حتی نميدونند اينترنت با کامپيوتر و ماهواره فرق دارد ولی در مورد مضرات سايت های اينترنتی اظهار نظر ميکنند و فتوا ميدهند!

اخيرا با يکی از علما قم صحبت تلفنی داشتم... او برای متقاعد کردن من در مورد موضوعی گفت: برو سايت حوزه علميه! همه اطلاعات را مفصل در آنجا نوشته. پرسيدم آدرسش چيه؟ گفت: برو به آدرس ” دبليو دبليو دبليو نقطه کام!“

www.com

گفتم حاج آقا اين آدرس ناقص است. وسطش يه چيزی ميخواد. گفت: آقا مزاح ميفرماييد؟ خودتون يه چيزی وسطش بزار!!!

(مطلب زير توسط آقا يا خانم ع. واحدی از طريق ايميل بدستم رسيده که بعد از بازنويسی در اينجا آورده ميشود:)

شرايط مير حسين موسوی:

اينجانب مهندس مير حسين موسوی ملقب به نخست وزير زمان جنگ بنا به درخواست و التماس آقای کروبی و حومه تنها تحت شرايط زير حاضرم کانديدای رياست جمهوری شوم در غير اينصورت ديگر مزاحم ما نشويد. بگذاريد نقاشی مون را بکشيم:

۱- هيچکس نبايد برای ما وزير تعيين کند يا پيام بفرستد که مثلا وزير ارشادرا عوض کن

۲- اگر قراره من دولت تشکيل دهم و من رئيس قوه مجريه باشم ديگه دولت سايه معنا نداره همه اونها بايد تعطيل بشند. مجمع تشخيص مصلحت رو نخواستيم همه شون برند غاز چرانی!

۳- از اونجايی که مجلس هفتم نماينده مردم نيستند و منصوب به آقا امام زمان (ع)هستند و بخاطر اينکه فردا ميان ما و امام زمان(ع) شکر آب نشود بهتر است مجلس هفتم تعطيل شود و همه شون برند مسجد جمکران شبانه روز دعای فرج بخوانند.

۴- قوه قضائيه منحل شود و بجای آن چند نفر عاقل و بالغ امور اختلافی مردم را حل کنند. زندانی های سياسی آزاد شوند و به سر کار وزندگيشون برگردند.

۵- همه آخوندها را از مناصب دولتی عزل و با پول دولت به کشورهای خارجی اعزام شوند تا ببينند دنيا فقط ايران نيست.

۶- همه مديران ارشد و ميانه دوائر دولتی حق ندارند پيراهن آخوندی يقه گرد بپوشندو دکمه آن را تا خرخره ببندند. ضمنا تشکيل ” جلسه“ برای مديران دولتی اکيدا ممنوع خواهد بود.

۷- قانون اساسی بايد اصلاح شود و ضد ونقيض های آن برطرف شود. تکليف ما بايد روشن شود. مسخره بازی که نيست!

۸- صدا و سيما چون هزينه اش از جيب ملت بدبخت تامين ميشود نبايد زير نظر رهبر اداره شود. بايد زير نظر دولت باشد. پخش نوحه و عزاداری از راديو تلويزيون ممنوع بشود.

۹- ائمه جمعه فقط در امور کوچه محله خودشان اظهار نظر کنند نه در امور تکنولوژی هسته ای ! و معادلات سياست خارجی و اقتصاد بين اللملی.

۱۰- اصلا يک رفراندم برگزار شود ببينيم مردم اين جکومت رو ميخوان يا نه؟

توضيح ملا: زرشک. پس يک دفعه بگو مملکت رو ميخوای کمونيستی کنی ديگه!

فتواي 3 تن از مراجع تقليد درباره برخي ناهنجاري هاي اينترنتی

(روزنامه کيهان ارگان رسمی زندان اوين)

جمعي از اساتيد و دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف!!! طي نامه اي به مراجع تقليد!!!!!!!، حكم برخي از مسائل استفاده از اينترنت!!!!! را استفتا كرده و نظر مراجع تقليد را در اين باره جويا شده اند.

سؤال1: مراجعه به پايگاه هاي اينترنتي با محتويات فوق الاشاره چه حكمي دارد؟
سؤال 2: فراهم كردن زمينه انتشار پايگاه هاي اينترنتي با محتواي مذكور توسط مراكز خدمات اينترنتي چه حكمي دارد؟
سؤال 3: با توجه به اينكه مسدود كردن بخش زيادي از موارد غيراخلاقي و مستهجن در اينترنت امكان پذير است، حضرتعالي درخصوص مسدود كردن اين پايگاه ها توسط مراكز خدمات اينترنتي و مراجع ذي ربط چه حكمي قائل هستيد؟

پاسخ مراجع طرف خطاب به شرح ذيل است:

گروهک خانه عنکبوت:

در پی افشاگری جامع و مستند و علمی مدير مسئول زندان اوين شاخه کيهان و اینکه در کشور گل و بلبل ما اطلاعات سری را مدیر مسئول بعضی از روزنامه ها باید به وزارت اطلاعات بدهند من هم که خارجی را بیشتر بلدم وظيفه خود ميدانم ابعاد ديگری از اين گروهک جاسوسی را برملا کنم:

اين گروهک با مرکزيت يک شرکت امريکايی به نام Microsoft و به سرکردگی رئيس سازمان سيا به نام بيل گیتس تاسيس شده و از طريق شاخه های کشورهای اروپايی مثل نيوزيلند و کاستاريکا و کنفرانس برلين با عوامل داخلی مرتبط ميشوند.

اين گروهک قبلا تحت سيستم عامل Dos و چکش که يکی از شاخه های کمونيستی شوروی سابق و حزب توده بود حرکات جاسوسی خود را توسعه داد تا اينکه گروهک چريک های فدايی اقليت و اکثريت بوجود آمدند و با منافقين شاخه رجوی در کنفرانس برلين جلسه تشکيل دادند.

بعد از ۱۱ سپتامبر و سرکار آمدن جمهوريخواهان در سازمان سيا اين گروهک تاکتيک خود را در ايران عوض کرد و سيستم عامل جديدی را سازمان دهی کرد به نام ”پنجره 98 “ و چون ما نقشه های آنها را کشف و خنثی کرديم با همکاری عوامل موساد سيستم جاسوسی و براندازی جديدی درست کردند به نام” پنجره XP “ که آقاي ابطحی با سمت معاونت سابق رئيس ج با استفاده از موبايل اهدايی سازمان کا.گ. ب. از نماينده های مجلس ششم که وابسته به فراماسونری ايتاليا بودند عکس ميگرفت و باعث تشويق اذهان عمومی ميشد که مدارکش در وبلاگ خودش در اختيار ماست!

اعضای اين گروهک الحادی برای جذب جوانان ابتدا آنها را از طريق پست الکتريکی! و يا تارنماهايی که اتاقهای مخوفی دارد برای گفتگو دعوت ميکنند و عورت خود را در مياورند و به آنها نشان ميدهند و اگر آنها همکاری نکردند فيلم های سکسی به آنها نشان ميدهند و بدين ترتيب وارد عمليات براندازی عليه نظام مقدس ما ميشوند.

دوست یابی از طريق اينترنت:

از زمانی که ما اينترنت چی شديم يعنی با اين موهبت الهی قرن جديد آشنا شديم خيلی کارهامون ساده شده حتی از بعضی جهات شرعی تر هم شده. مثلا ما برای اينکه يک زوجه با متعه موقت پيدا کنيم مجبور نيستيم توی خيابون ها دنبال ناموس مردم بيفتيم يا ساعتها وقت خودمون را در پارکها صرف مخ زنی کنيم.

چند روزپيش ما وارد يکی از چت روم ها با يک اسم عوضی شديم که بلافاصله يک همشيره بسيار دلربا وارد مباحثه علمی ! با ما شد و ما هم متوجه شديم طرف از ما خوشش اومده و لازم است ما وظيفه دينی خودمان را نسبت به او ادا کنيم.

خلاصه با او قرار گذاشتيم که تشريف بياره يک جيگرگی نزديک منزل ما. قصد من اين بود که بعد از خوردن چند سيخ جيگر با آن همشيره باتفاق تشريف ببريم منزل ما تا جيگر او هم با مراعات وجوه شرعيه خورده شود.

برای آن لحظه موعود و ديدار با آن حوری بهشتی اينترنتی ثانيه شماری ميکرديم.

بهرحال کلی برنامه ريزی پذيرايی کرديم و کلی به خودمان رسيديم و انواع عطرهای شاه عبدالعظيم را به خودمان زديم و رفتيم سر قرار.

چشمتون روز بد نبيند طرف اينقدر زشت و قوی هيکل بود که تا چشممون به او افتاد خودمون رو باختيم و از ترس فرار کرديم ....ولی حالا او ديگه ول کن نيست!

در بدر دنبال ما ميگرده ترتيب ما رو بده!! جیگر ما رو میخواد بخوره!

پيام تبريک به ممد علی الف.:

دمت گرم ابطحی جون! معلومه بچه مثبتی! بيلاخ خوبی به اونا نشون دادی. اجرت با امام زمان.(البته امام زمان مال اونهاست امام رضای غریب مال ماست!)
اگرچه دير بود ولی اشکالی نداره هروقت ماهی رو از آب بگيری مرده است!

اصلا ناراحت پاراحت نباشی که پست و مقام و محافظ و بنز را از دست دادی. بی خيال مال دنيا. آزادگی و برائت از احمق ها از صدتا بنز و پست ومقام با ارزش تر است.

بلند شو بيا اينجا قبل از اينکه مرتضوی برات پرونده سکسی درست کند. بيا اينجا توی پيتزايی خودمون کار هست بشرطی که به پيتزاها چشم بد نداشته باشی.

زندگی پيترايی در محيط آزاد بهتر است از پست و مقامی که يه ازگل مثل جنتی اينقدر قدرت داشته باشه که نظرات کارشناسی مملکت را وتو کنه. يا اون نماينده های مجلسش که فرق ... را با کوکو نميدونند!

يه پيام هم به رئيس جمهور بی عرضه ايران آقای م. خ.:

از ابطحی ياد بگير. نصفه تو ئه!

یه پیام هم به رهبر سید ع. خ.: خاک تو سرت!

امر به معروف:

يکی از وبلاگ نويسان محترم با قرار دادن شماره موبايل برادر حسين شريعتمداری در وبلاگش از عموم وبلاگ نويسان در خواست کرده که به برادر حسين زنگ بزنند و با کمال ادب و نزاکت او را نصيحت کنند که اين چه مزخرفاتی بود که در کيهان نوشتی؟ آخه تو خودت مگر ناموس نداری؟!

من فکر کردم چه ايده جالب و مسالمت آميزی است. چقدر خوب بود همه مشکلات را با زبان آدمیزاد و با خوبی و خوشی حل میکردیم . تلفن را برداشتم و شماره را گرفتم: 09121114047

- (بيب - بيب - بيب ....)

- الو؟ سلام عرص کردم. من حسنی هستم از کانادا.

- مرگ بر ضد ولایت فقیه!

- بله هرچی شما میفرمایید .من میخواستم بعنوان یک برادر کوچک و هموطن....

- شماره پرونده؟

- ببخشيد... من از کانادا هستم .زندانی نيستم .کارمند کيهان هم نيستم من....

- کره بز جاسوس امپرياليسم صهيونيسم ليبراليسم سوسيال دمکرات دوباره امپرياليسم!

يالا اعتراف کن اونجا از کی پول ميگيری؟ با کيا مرتبطی؟ خانه تيمی ات کجاست؟....

- (عجب غلطی کرديم خواستيم امر به معروف کنيم): من حسنی وبلاگ نويس فرزند خلف انقلاب ساکن تورنتو سفلی شغل پيتزايی! اعتراف ميکنم که از خارجی ها پول گرفتم . خيلی پشيمانم. اين دفعه پيتزا را که تحويل مشتری دادم قول ميدهم پولی از اون خارجی های ضد انقلاب بی دين نگيرم.

- رابطه سيا با پيتزا و اينترنت و يازده سپتامبر و کارهای سکسی را مفصل بگو. دروغ هم نگو چون ما مدرک داريم!

- بعد از يازده سپتامبر ....

- خفه شو. فردا ساعت هشت صبح خودتو به نگهبانی دادستانی معرفی ميکنی والا پدر و مادرت را دستگير ميکنيم.

- آخه حاج آقا بليط گير نمياد .من چطوری خودمو ۸ صبح برسونم ؟

- بگو اون آمريکای جنايتکارت تو را برسونه! بگو اون جورج بوش جز جيگر زده تو رو برسونه؟ .....

- مشترک مورد نظر در دسترس نميباشد( اين را خودم به تقلید از مخابرات ايران گفتم و تلفن را قطع کردم)