ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    پنجشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۴

    تحليل انتخابات:

    اين کاريکاتور کار يک بحرينی است :

    چرا دمش راس نمودار است و سرش ته آن؟ يعنی آخر خطه؟ یا میخواد بگه این انتخابات از بالا تا پایینش ریش و پشم بود؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، تیر ۰۸، ۱۳۸۴

    بحث شيرين فيلترينگ:

    تقريبا از هفته پيش اين وبلاگ شريف توسط مخابرات فيلتر شده. اگرچه از چنين حکومت جهان سومی انتظاری غير از اين نميرود ولی باعث شد من به اين اعتقاد برسم که واقعا طنز و مطالب يکی دوماهه اخير من موثر بوده و لذا تصميم گرفته ام انرژی بيشتری را صرف نوشتن طنز نمايم.

    اگر اين نوشته های من چرت و پرت بود، هيچگاه باعث ترس و وحشت ايادی سانسورگر نميشد. مطالب اين وبلاگ تحجر و تعصب و پايه های استحمار را نشانه گرفته. نبايد توقع داشت که کار در حوزه فرهنگ و آگاهی، بدون مقاومت و سنگ اندازی صورت گيرد.

    بهرحال من مصمم شده ام بيشتر و ”تند“ تر بنويسم. بخاطر همين برای من دوراه در پيش رو است:

    - بدون توجه به مسئله فيلتر شدن اين وبلاگ، روال سابق را ادامه بدهم و از دوستان بخواهم مطالب را بجای لينک دادن، با کپی کردن در وبلاگ خودشان، امکان دسترسی ديگران را به اين نوشتجات فراهم نمايند.

    - اين وبلاگ را ببندم و يک وبلاگ ديگر با آدرس و نام جديد ايجاد کنم. تا ايادی سانسورچی بخواهند آن را کشف و فيلتر کنند حداقل دوسال طول خواهد کشيد.

    نظر شما چيست؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۴

    پوتين تبريک گفت:

    ولاديمير پوتين در يک تماس تلفنی پيروزی احمدی نژاد را تبريک گفت. متن اين مذاکرات به دستمان رسيده که برای شما بازنويسی کرده ايم:

    - سلام من پوتين هستم. خواستم....

    - به! سلام عليکم و رحمت الله. کجايی پوتين جون؟ پارسال دوست امسال آشنا! حاجی حاجی مکه! بعد از قطعنامه ۵۹۸ و پايان جنگ ديگه خودتو آفتابی نکردی. ای بيوفا! عجب دوران خوبی داشتيم با هم تو جبهه. تو بوی جوراب ميدادی و من بوی رجايی.

    - ببخشيد من اون پوتين نيستم. من ولاديمير پوتين هستم. خواستم....

    - عجب! عجب! استغفرالله واتوب اليه. من قبل از هر حرفی بايد شما را به اسلام دعوت کنم. شما دست خانواده و ملت روسيه رو بگير بياييد ايران مسلمان بشيد. اين به نفع شماست. بياييد توبه کنيد. فکر ختنه و اين چيزا رو هم نکنيد. اصلا درد نداره. دکتره اول ميگه اون گنجشکه اون بالا چيکار ميکنه؟ تا شما اون بالا رو نيگاه ميکنی زرتی مسلمان ميشی!

    بيا اينجا ديگه همه چيز دست خودمونه. هرصبح جمعه با هم ميريم تکيه هيئت ابوالعباس. اونجا حاج منصور غوغا ميکنه. اين دفعه تو نظام آباده. بعد از مراسم حلیم نذری هم ميدن. خيلی باحاله. ظهر هم ميريم نماز جمعه. اون صف اول خيلی کيف ميده.

    بلند شو بيا که الان خسرالدنيا و الاخره هستی!

    - آقای احمدی نژاد اجازه ميدی ما دوکلام تبريک بگيم و حق همسايگی رو ادا کنيم و بريم؟؟

    - برادر حاج پوتين! فی امان الله. التماس دعا. دعای کمیل یادت نره. به مردم روسیه هم بگو حجابشونو رعایت کنند!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۴

    کابينه احمدی نژاد :

    (توضيح: اين يک شوخی است. فردا نياييد بگيد ديدی اينجور نشد؟!)

    رئيس جمهور منتخب، عصر ديروز در بهشت زهرا پس از مراسم زنجير زنی و قمه زنی درحالی که حسابی خسته و کوفته شده بود بالاخره اعضای کابينه خود را معرفی کرد:

    - وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی: جناب آقای وزير شعار (با حفظ سمت تکبير گويی در نماز جمعه تهران)

    - وزير آموزش و پرورش: آقای دکتر حاجی بخشی (مدير عامل سابق تظاهرات عليه بدحجابی)

    - وزير امور خارجه: آقای دکتر برادر بسيجی عباسی(تئوريسين جنگ هسته ای)

    - وزير دفاع و پشتک زنی نيروهای مسلح: برادر دکتر عمو قاليباف (با حفظ سمت در شرکت سهامی فرش ايران و نيروی انتظامی و سازمان هواپيمايی و خدمات پروازی)

    وزير مسکن: آقای دکتر حاج منصور (مداح ويژه بيت مقام معظم)

    وزير کشور: آقای دکتر باهنر( اين يکی جدی جدی است)

    وزير دادگستری: آقای دکتر حجت الاسلام سعيد مرتضوی

    وزيرنفت: آقای دکتر محسن هاشمی(فرزند اکبر)

    معاون رئيس جمهور و رئيس تربيت بدنی: آقای دکتر آيت الله خزعلی

    معاون رئيس جمهور در امور زنان: آقای دکتر حسينی اخلاق در خانواده (مجروح و جانباز 70 درصدی ناشی از آفتابه اسیدی)

    نماينده دائم ايران در سازمان ملل متحد و رئيس سازمان گوشت کشور: آقای دکتر شير علی قصاب

    وزير راه : آقای دکتر ططری (نماينده محترم سابق کرمانشاه در مجلس)

    وزير مخابرات و امور فيلترينگ: آقای دکتر حسين شريعتمداری

    وزير اطلاعات: آقای دکتر سرباز گمنام(اسناد طبقه بندی شده و محرمانه است)

    وزير کشاورزی: آقای دکتر حسنی اروميه

    بقيه وزارتخانه ها: منحل و به ایستگاه شربت صلواتی تبديل خواهد شد




    |

    بنا بدستور نيروی انتظامی تهران بزرگ از اين به بعد:

    ورود خانمهای بدحجاب به اين وبلاگ ممنوع است




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۴

    احمدی نژاد جون مخلصتيم دربست!:

    اين جماعت روشنفکر نماهای ما مثل تيم فوتبال ”لائوس“ هستند. هميشه ۱۰ به هيچ ميبازند و هربار بعد از بازی ميگويند: شکست مقدمه پيروزی است!

    از فردا دوباره تحليل های آب دوغ خياری اينها شروع ميشه و درسهای عبرت از اين انتخابات رو برای من و شما رديف ميکنند. تا حالا ميگفتند تحريم جواب نداد. حالا ميگويند مشارکت هم جواب نداد!

    دوستان عزيز! منحوس ترين جمله ای که در چند هفته گذشته شنيدم و خواندم همان جمله” برای فرار از احمدی نژاد به هاشمی رفسنجانی رای بدهيد“ بود.

    اگر هاشمی رای می آورد من واقعا عزا ميگرفتم. خدا را شکر که اينطور نشد. حيف که مقام معظم رهبری فرمودند جشن و پايکوبی خيابانی راه نیندازيد. اگر فرمايشات ايشان نبود همين امروز ميرفتم توی خيابون ”يانگ“ تورنتو مفصل برک دان ميرقصيدم!

    اين بدين معنی نيست که من موافق احمدی نژادم بلکه مويد اين نکته است که سياست نظام با آمدن هاشمی يا احمدی نژاد فرق زيادی نميکند. سياست نظام دراختيار رهبر است.

    اينقدر از آمدن احمدی نژاد وحشت زده نشويد. سياست نظام در قبال مردم نه بدتر خواهد شد نه خوبتر. يا منصفانه تر بگوييم تغيير چشمگيری نخواهد کرد. تنها چيزی که فرق خواهد کرد به بعضی ها پست و مقامی که انتظارش را داشتند نميرسد. همين.

    سياست نظام در قبال مطالبات مردم زمانی تغيير ميکند که حکومت از عهده خواست مردم برنيايد و احساس ضعف کند. بعنوان مثال مگر همين آقای شهردار تهران نبود که سال گذشته خود بانی مراسم چهارشنبه سوری شد؟

    کلام آخر: من به همه کسانی که عقيده داشتند اين انتخابات را بايد تحريم کرد احترام ميگذارم. همچنين به همه آنهايی هم که معتقد بودند برای آبادی کشور عزيزمون بايد در انتخابات شرکت کرد ارزش قائلم. عقيده و نظر همه مورد احترام است. قرار نيست همه مثل من يا شما فکر کنند.

    ولی با اين وجود، از حالا به بعد ديگر پشيزی برای نظرات اونهايی که يک شبه تغيير نظر ۱۸۰ درجه ای دادند و خواستند هاشمی را تطهير کنند قائل نيستم و به اينها ميگم:

    آقا جون! چقدر بديم شما ها بريد يه شغل ديگه ای بجای نويسندگی انتخاب کنيد؟؟ والله بحضرت عباس اگه بريد سبزی فروشی، ماشين شويی، قالی بافی!، لبو فروشی و یا شاگرد شوفری کنيد بيشتر به اين مردم خدمت ميکنيد!





    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۸۴

    بخند ، بخند، که داری خوب ميخندی!






    | ___________________________________________________________________________________________________

    پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۴

    بازار خرفروشان:

    ظاهرا در زمان مولوی بازارچه ای بوده که مردم برای خريد و فروش اسب و قاطر و الاغ به اونجا می رفتند. (مثل پارکينگ بيهقی تهرون که روزهای جمعه ميعادگاه عاشقان ماشين های دست دوم است)

    ظاهرا در اون بازارخرفروشان - کسانی بوده اند که به شغل شريف دلالی منتسب بوده اند و کارشان قالب کردن خرهای زوار دررفته و مردنی به مردم بيچاره و ساده دل بود.

    اين دلالان گاهی از ترفندها و شيوه های عجيب و غريبی استفاده ميکردند که کمتر کسی متوجه نيت آنها ميشد. آنها برای قالب کردن یک خر فکستنی به خريدار گاهی با هم به جنگ و نزاع می پرداختند تا مردم رو دور خود جمع کنند. گاهی هم اين جنگ و دعوای ساختگی کم کم حالت جدی بخود ميگرفت و حسابی بزن بزن و ايجاد گرد و خاک در محوطه خاکی بازارچه ميشد.

    مولوی با ديدن اين صحنه های بزن بزن چنين ميگويد:

    خرفروشانه، يکی با دگری در جنگند

    ليک چو ن درنگری متفق يک کارند

    منظور مولوی اينه که درسته که اينها با هم رقابت و جنگ و جدل ميکنند و فحش به بالا پايين هم ميدند ولی در حقيقت هردو يک هدف را دارند. هردو در يک طرف قضيه هستند. هردو مقابل مردمند. هردو ميخواهند يه چيزی رو به مردم قالب کنند.

    ملا جون! کو گوش شنوا؟؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۴

    شتر در خواب بيند پنبه دانه!

    هاشمی گفته: من خدای اصلاحاتم!

    اين هم لينک اصلاحات.

    ميگن اگه هاشمی رای بياره همه کارها رو درست ميکنه. اصلاحات رو ادامه ميده. مثلا چيکار ميکنه؟

    اول ميره يقه مقام رهبری رو ميگيره ميگه: مرتيکه عوضی! خودتو مسخره کردی؟ کی گفته يه نفر اين همه قدرت دستش باشه؟اصلا کی گفته تو رهبر مادام العمر ما باشی؟ ما انقلاب کرديم که شاه نباشه تو چيکاره هستی که به ما امر ونهی ميکنی!

    بعد که حسابی به او توپ و تشر زد ميگه: تا سه ميشمرم بايد دستور بدی همه زندانی ها رو آزاد کنند و اون مرتضوی جز جيگر زده رو محاکمه کنند والا هم خودمو و هم تورو از اين پنجره بيت مقام معظم پرت ميکنم پايين.

    بعد مياد قانون اساسی رو جر ميده و می اندازه تو سطل آشغال. اونوقت ميره به اکبر گنجی ميگه: تو زندان بيکار نشستی که چی؟ بشين يه قانون اساسی دبش بنويس ميخوايم رفراندم برگزار کنيم.

    بعد مياد اعلام ميکنه هرکی هرجور دلش ميخواد لباس بپوشه. فکر کنه بنويسه بخونه آزاده آزاد. و کسی هم حق نداره مزاحم آزاديهای فردی و جمعی مردم بشه. برای همين کار همه حزب اللهی ها بسيجی ها و لباس شخصی ها رو جمع ميکنه و می اندازه تو يه مستراح. درشو قفل ميکنه و کليدشو هم قورت ميده!

    شورای نگهبان و مجلس هفتم رو هم ميفرسه غاز چرونی. به همه علما هم ميگه برگرديديد تو همان حوزه ها ی علميه کشک تونو بسابيد تا کارها رو به بديم دست آدمهای کاردان .

    به اين رفقای اصلاح طلب ما هم چند تا پست و مقام ميده که دهن اينها هم ماستی بشه و فعلا مشکل حقوق بشر و جمهوريخواهی هم حل بشه.

    خب ديگه چی ميمونه که بايد انجام بده؟ همه کارها که درست شد!

    شما مشکلی چيزی بذهنتون نمياد بديم اين سردار اصلاحات درستش کنه؟؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۴

    چه خوشگل!

    چه خوشگل، چه خوشگل، چه خوشگل شدی امشب!

    (از فرمايشات گهر بار آية الله العظمی اندی دامت برکاتة)

    اين روزها هاشمی به چشم خيلی ها خوشگل شده!

    جيگرتو!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۴

    مستحبات رای دادن:

    هفته پيش آيت الله مصباح يزدی در قم به شاگردانشون فرمودند روز جمعه را روزه بگيريد و بعد به حوزه رای گيری برويد!

    در پی درخواست مکرر شما از بيت شريف ما ،چند تا از مستحبات رای دادن و اهميت آنرا ذکر ميکنيم تا اعمالتان مورد قبول حضرت حق قرار گيرد انشاالله:

    يکم- بدان که رای دادن از اعمال پر فضيلت يوم الله رای گيری است که با انجام آن ثواب هزار حج واجب با پای پياده برايتان نوشته خواهد شد و همه گناهانتان ولو به اندازه ريگهای بيابان حجاز هم باشد بخشود ميشود.

    دويم- در روايت آمده است هر که فضيلت رای دادنِ اول وقت را درک کند يعنی کله صبح و هنگام بوق سحر با شناسنامه اش در صف رای گيری حاضر شود خدای متعال در قيامت او را با خمير گيرهای نانوايی سنگکی محشور ميگرداند.

    سيم- کسی که نعوذبالله رای ندهد و شناسنامه اش مهر انتخابات نخورده باشد در قيامت ملائک کوپن قند و شکر به او نميدهند و او را لعن کنند تا قيام يوم الدين.

    چهارم- مستحب است مومن به هنگام دخول در حوزه رای گيری با پای چپ وارد شود و اين دعا را بخواند و به صورت ناظر حوزه رای گيری فوت کند: اللهم کثر آرا احمدی نژادنا.

    پنجم- زدن انگشت سبابه بر استمپ و جوهری کردن آن بسيار سفارش شده است. گرچه بعضی از علما در مورد اينکه انگشت ، سبابه باشد يا انگشت بيست و يکم با هم اختلاف نظر دارند.

    ششم - زمانی که رای گزار رای خود را مطابق آنچه که بزرگان از صدا و سيما تلويحا گفته اند بر روی تکه کاغذی نوشت به قصد قربت کاغذ را دولا کنند ليکن خودشان را دولا نکنند و آن را داخل آن شکاف فرو ببرند و چشمها را بسته حاجات خود را درنظر گيرند و دعا کنند که بهترين وقت استجابت دعا همانا موقع فرو کردن آن است.

    هفتم- زدن مشت محکم ولگد پرانی که اين از اهم واجبات است. در روايت متواتر و عديده ای وارد شده که مومن به رستگاری نمی رسد مگر آنکه روزی يک مشت يا لگد به استکبار جهانی يا هر کی دَمِ دست بود حواله کند.

    التماس دعا




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۴

    مات شدن در بازی شطرنج:

    آقا ما يه حرفی از دهنمون پريد و گفتيم ميخوام به خنگ ترين، هالوترين و پَپِه ترين کانديداها رای بدم. شما هم فوری رفتيد به اين دو نفر رای داديد!

    گرچه من از نتيجه انتخابات راضی هستم، ولی دلم ميسوزه برای بعضی از دوستان خوب ( که خيلی هم دوستشون دارم) از امروز دوباره ماشين تحليل پردازشون روشن شده و دارند دوباره برای انتخاب بين ”بدتر“ و ”بدترين“! هفته آينده لشگر کشی ميکنند.

    همه ميگن: ميخواهيم در سرنوشتمون دخالت کنيم. اگه ما کنار بشينيم ديگران برامون تصميم ميگيرن.

    اين فرضيه تا آنجا پيش ميره که اگر فرضا دوتا اسب و الاغ را هم بزارن اون بالا، باز بعضی ها معتقدند بايد بين اين دوتا يکی رو انتخاب کنيم!

    اشتباه شما در اينجاست که فکر ميکنيد با شرکت کردن در اين بازی، در سرنوشت خودتون دخالت ميکنيد. خير آقا اينجور نيست!

    اينها رای شما را ميخوان - شما را که نميخوان. کاری با خواسته ها و سليقه شما ندارند. کار خودشون را ميکنند و رای شما - اونها را در انجام کارشون تقويت ميکند و به اونها اين باور را ميدهد که ما بلديم مردم رو چگونه پشتوانه نظام و کارهامون کنيم.

    اتفاقا ما بايد به اين حاکمان، حالی کنيم که مردم هم آدم هستند. دارای قدرت تشخيصند. حرف و خواسته دارند و گله گوسفند نيستند.

    چگونه اين را با حکومت نشون بديم؟ راهش خون و خونريزی نيست. راهش گول نخوردن و وارد بازی اونها نشدن است.

    مشکل پا نگرفتن دمکراسی در ايران، تنها وجود حاکمان بيدادگر و مستبد نيست که اينها زاييده چيز ديگری است بنام کج انديشی روشنفکران!

    مردم ما اگر مرتکب اشتباهی ميشوند تقصيری ندارند. تقصير بعهده روشنفکرانی است که با لج بازی بر روی ديدگاهشون مردم را به اشتباه می اندازند. اگر بعد از عدم صلاحيت معين توسط شورای نگهبان، همه از ورود به اين بازی کنار ميکشيدند امروز به اين نقطه نميرسيديد.

    ولی مگه منافع شخصی ميگذارد کار درست انجام بشه؟ فعالان سياسی و روشنفکران معامله گر خود را وارد اين بازی شطرنج کردند که نتيجه اش چيزی جز مات شدن در بر نداشت. بعضی ها نميتونند بدون پست و مقام دولتی زندگی کنند و خرج زن و بچه هاشون رو دربيارن. به هيچوجه حاضر نيستند از حاکميت کنار بکشند. عده ای از نويسندگان هم فکر ميکنند اگه رفتند رای دادند و بيان اين خبر رو در سايتشون بنويسند مقرب درگاه ميشن و دیگه کاری به کار اونها نخواهند داشت و شايد اوضاعشون سر و صفايی بگيره.

    دوستان عزيز. محال است شورای نگهبان و رهبری بگذارند در اين کشور نماينده مردم به بالا بيايد. نمونه دوم خرداد را فراموش کنيد. اون يک اشتباهی بود که شورای نگهبان مرتکب شد.

    اگه ميخواهيد در سرنوشتتون و آينده سياسی کشورتون نقشی داشته باشيد راهش این است که بيدار شويد و در آن بازيها (که منافعش به اونها ميرسد و خورد شدن احساساتش برای شما ميماند) وارد نشويد. مگه شما قرارداد بسته ايد که حتما به يکی از اونهايی که ديگران برای شما انتخاب کرده اند رای بدهيد.؟!!
    بريد دنبال مسائل فرهنگی. برويد اشعار شعرا و بزرگان ادب ايران زمين را بخوانيد. برويد تاريخ معاصر ايران را بخوانيد. برويد کتابهای شريعتی و آل احمد را بخوانيد.

    ما احتياج به آگاهی و انديشه داريم. ما سالهاست که در اين بازی شطرنج مات شديم و حالا هی داريم مهره ها را جابجا ميکنيم!!
    من هم از فردا دوباره میرم حوزه علمیه تورنتو و طنز مینویسم.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۴

    ماشين حساب خراب:

    آقايون و خانمها! يکی به من بگه ماشين حساب من خرابه يا حساب کتاب اون آقايون؟

    ببينيد از چند ماه پيش اعلام شده بود که واجدين شرايط برای رای دادن در کشور ۴۸ ميليون و خورده ای اند. وزارت کشور هم اعلام کرد که ۵۸ ميليون تعرفه رای رو توزيع کرده اين هم لينک!

    يعنی همين طوری ده ميليون تعرفه اضافه چاپ شده بود برای روز مبادا!.

    خب، حالا تا اين لحظه ۲۶ ميليون و خورده ای رای شمارش شده و چون قسمت اعظم آرا خوانده شده نتايج را اعلام کردند و دونفر به دور دوم راه يافتند. تعداد آرا آقای رفسنجانی ۶ ميليون و خورده ای اعلام شده. حالا ما يه ميليون هم همينطوری ميزاريم روش خيرشو ببينی! يعنی ميشه چقدر؟ ۷ ميليون رای.

    تا اينجا رو که همه تون قبول داريد؟

    حالا ۷ ميليون و خورده ای را تقسيم بر ۴۸ ميليون و خورده ای بکنيد و حاصل را در صد ضرب بکنيد.

    اين ماشين حساب من خرابه و عدد تقريبی کمتر از ۱۴ درصد رو نشون ميده. و اگر عدد ۵۸ ميليون واقعی باشه جواب ميشه کمتر از ۱۲ درصد.

    آخه مگه ميشه؟! آقای هاشمی که مهمترين مهره اين حکومت و در واقع ستون اين نظام است و ۲۶ سال در مهمترين تصميمات و سياستگذاريها نقش داشته فقط کمتر از ۱۵ درصد رای آورده باشد؟!! اگر هر کدام از دیگر کاندیداها رای کم بیاورد موضوع مهمی نیست چون آنها سمبل مسئولین نظام نیستند ولی هاشمی هست. رای هاشمی معنی خاصی دارد. آخه این چه جور حماسه پرشوری بود ؟

    اقبال کمتر از 15 درصد مردم به هاشمی که با حماسه بي نظير جور درنمياد! اصلا علت کاندید شدن آقای هاشمی این بود که اینجوری نشه!

    حتما ماشين حساب من ايراد داره! يا اينکه ارزش اعداد عوض شده و ما خبر نداريم.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۴

    پيش بينی وضع هوا:

    بر اساس گزارشات مراکز هواشناسی کشور و عکسهای ماهواره ای پيش بينی وضع هوای انتخابات بشرح زير است:

    از فردا بمدت ۴۸ ساعت يک توده پر فشار هوای گرم از ناحيه شمالی صدا و سيما به سمت اقصی نقاط کشور حرکت کرده و با تمام قوا تنور انتخابات را گرم خواهد کرد. استفاده از همه احساسات ، خدا و پيغمبر و امام زمان برای بالابردن دمای اتمسفر قابل پيش بينی کارشناسان است.

    بر اساس همين گزارشات وضع هوای نقاط مختلف کشورمان چنين خواهد بود:

    - رفسنجان و دهات اطراف هوايی نيمه ابری همراه با باد کنف شدن متوالی و غبار صبحگاهی آلوده به دود و سرب و باروت

    - اليگودرز و دهات اطراف هوايی کاملا ابری و بارانی همراه با وزش نسيم خنده و جوک شامگاهی

    - لاريجان و دهات اطراف هوايی توفانی و غبار آلود همراه با شکسته شدن شيشه ها و پنجره ها

    - گرمسار و ساختمان شهرداری تهران هوايی دم کرده و شرجی و گنديده. استفاده از ماسک های مخصوص توصيه ميشود.

    - طرقبه و مراکز نيروی انتظامی هواش پَسِه! بوی سوختن بعضی از جاهای بدن خالی بندان باعث خواهد شد ميزان آلودگی هوای تهران از حد مجاز بالاتر رود و اعلام وضعيت ويژه شود.

    - هوای اصفهان و دهات اطراف نيمه ابری خواهد بود که کم کم از ميزان ابرها کاسته خواهد شد.

    هوای سواحل خزر و خليج فارس ،تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی و بقيه نقاط کشور مثل هميشه يا آفتابی است يا توفانی يا بارانی است يا برفی ! يعنی هوای شير تو شير.

    هوای سواحل ”نجات“ صاف و آفتابی است.

    گرمترين و خنک ترين نقاط ايران به ترتيب ۲۵ ميليون و۱۰ ميليون درجه سانتيگراد پيش بينی ميشود.

    باتوجه به سوراخ شدن لايه ازن توسط استکبار جهانی و خشکسالی در انتخابات اخير ، علمای اعلام و حجج اسلام از فردا نماز باران خواهند خواند

    (البته تجربه نشان داده هروقت علما در ايران نماز باران ميخوانند در افغانستان و عراق باران می آيد!)

    ضمنا تحت هر شرايط آب و هوايی، عنوان ميشود امت هميشه در صحنه با حضور حماسه آفرين خود دشمنان اسلام را نااميد کردند و با اين کار به مقام ولايت بيعت دوباره کردند .خلاصه فعلا آرامش قبل از توفان است. تا هفته ها مردم بيچاره هرشب بايد از تلويزيون صحنه های رای گيری را تماشا کنند.

    همه شما را تا فرصتی ديگر و انتخاباتی ديگر بخدا ميسپارم.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۴

    کودکانه:

    چند تا بچه داشتند تو کوچه خاکبازی ميکردند. بعد از بازی توی خاک و خل ها سروع کردند در مورد آرزوهاشون صحبت کردن:

    يکی شون که از همه ريزه ميزه تر بود و آب دماغش روی لبش آمده بود و چند تا پشه هم روی گوشه لبش نشسته بودند گفت:

    - من بزرگ شدم ميخوام مثل شهيد رجايی بشم!

    بچه ها گفتند: تو اول برو دماغتو پاک کن.

    اون يکی که کش زير شلواريش شل بود و شلوارش در حال افتادن بود گفت:

    - من وقتی بزرگ بشم ميخوام مثل رضا شاه بشم البته از نوع حزب اللهی اش.

    بچه ها گفتند: شلوارت نيفته!

    اون يکی که خيلی ديگه پت و پيس بود و موهای اجغ وجغی داشت گفت:

    - من اگه بزرگ بشم ميخوام رئيس جمهور بشم تا پولدار بشم و با پول هام برم يه شونه بخرم موهامو شونه کنم.

    بچه ها گفتند: برو کنار بزار باد بياد.

    - اون يکی شون که بچه اليگودرز بود و يه خورده منگول هم بود گفت:

    - من اگه مقام رهبری صلاح دانستند بزرگ بشم اونوقت با تبعيت از رهنمودهای امام راحل و مقام رهبری به همه نفری پنجاه هزار تومان ميدم.

    بچه ها گفتند: زکی. خدا شفات بده

    - اون يکی که يه خورده تپل مپل بود و از اون بچه پرروهای روزگار بود ،در حالی که دستش را به پشتش فرو کرده بود و پشتش رو می خاراند گفت:

    - من اگه بزرگ شدم ميخوام امير کبير بشم!

    بچه ها بلند شدند و يه کتک مفصلی به او زدند. او گفت: خب بابا چرا ميزنيد اگه امير کبير نشد خب ميشم سنگ پای قزوين!!!

    بچه ها ولش کردند. وقتی چند قدم از بچه ها فاصله گرفت مثل همه بچه پرروها گفت: اگه بزرگ شدم دوباره کانديد ميشم!

    با گفتن اين حرف که مثل فحش خواهر مادر به بچه ها بود پا به فرار گذاشت.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۴

    کازينوی انتخابات:

    تا حالا کازينو رفتيد؟! توی کازينو وسايل و ابزارهايی چيده اند تا جيب شما رو خالی کنند. تنوع وسايل بگونه ای است که همه سليقه ها در آن لحاظ شده. محال است کسی وارد شود و هوس بازی با آن وسايل را نکند.

    در کازينو شما در هر صورت بازنده ايد! فقط در يک حالت برنده هستيد و آنهم زمانی است که وارد هيچکدام از بازی هايی که ديگران برايتان از قبل تهيه و تدارک ديده اند نشويد.

    انتخابات فعلی هم دقيقا مشابه همان کازينو هاست. چه قاليباف رای بياوردچه رفسنجانی و چه حتی معين، شيوه رفتار حکومت با خواستهای مردم عوض نخواهد شد. چون قدرت در جای ديگر متمرکز است.

    با برنده شدن هرکدام از اين هشت نفر، اين ملت است که بازنده اصلی است.

    تنها زمانی برنده خواهيد شد که اصلا وارد اين بازی نشويد.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۴

    واقعا چرا؟؟؟

    عده ای از اعضای بسيج دانشجويی خدمت مقام معظم رهبری رسيدند و در پايان سخنرانی، معظم له به ابراز احساسات آنها پاسخ فرمودند و چفيه مبارکشان را به يکی از آنها اهدا فرمودند(خبرگزاری فارس). برای دیدن عکس ها اینجا را کلیک کنید.


    خواستم در مورد عکس های فوق تحت عنوان اندر معجزات دستمال اندماغی آقا طنزی را بنويسم ولی با کمی دقت در عکس دومی منصرف شدم و عميقا به فکر فرو رفتم . باور کنيد ساعتها درباره آن فکر کرده ام و حيفم آمد با نوشتن مطلبی طنزآلود و تبسم زودگذر خواننده ، سر و راز نهفته در آن ناگفته بماند.

    بارها از خودم پرسيدم که چرا اين جوانان در عنفوان جوانی اينگونه شدند؟ آیا عقل و شعور اينقدر در دوران ما ناياب است که داشتن مثقالی از آن حکم کيميا شده؟ اين عکس تابلويی است از وضعيت غمبار فرهنگ دينی ما. در اين تابلو اسراری نهفته است که کشف آن رموز ما را در درمان انواع بيماريهای فکری و اجتماعی و سياسی ياری ميدهد.
    دوباره به عکس دومی نگاه کنید. اون یکی که بعد از تماس با دستمال داره دستاشو به صورتش میکشه و داره صلوات میفرسته! خیلی دیگه تابلوست.

    چقدر يک انسان بايد سقوط کند که برای دستمال اندماغی يکنفر مثل خودش اينچنين شيون و گريه و زاری کند؟ واقعا نميدانم علل پيدايش اين مسائل و خرافات و دور از شان آدمی از کجا پيدا شده و چگونه وارد فرهنگ ما شده؟ بنظر شما با چنين انسانهای مسخ شده ای ميتوان درصلح و صفا زندگی کرد؟ فکر ميکنيد لباس شخصی ها که زن و بچه مردم را برای رضای خدا و ولی امر مسلمين کتک ميزنند سطح شعورشان در چه حدی است؟ چه کسانی و چگونه مغز آنها را تخريب کردند؟ چند قرن ديگر لازم است تا اينگونه آدمها متحول شوند؟ و صدها سوال اينچنينی.

    چرا ما ايرانی ها ديکتاتور پروريم؟ چرا "قداست بخشی " به رهبران در جوامع غربی و دمکراتيک بچشم نميخورد ولی در کشورهای عقب مانده هرگوشکوبی که به قدرت برسد بمرور مقدس ميشود و اَخ تُفش شفا بخش ميشود؟!

    خيلی دوست دارم نظرات اهل نظر را در اين مورد بخوانم.

    بهمين دليل از شما خوانندگان درخواست ميکنم تحليل خود در مورد عکسهای فوق را بنويسيد


    اگر مطلبتان مفصل است برايم ايميل کنيد. واگر مختصر است در همين پايين بنويسيد.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۴

    اگر کسی بگوید: کلیه مسئولین و نظام را قبول ندارم چقدر باید حبس بکشد؟ آیا 2 هزار روز کافی نیست؟

    جرم و مجازات دراین نظام چه تناسبی با یکدیگر دارند؟

    بخواهید یا نخواهید، این شب تاریک به پایان خواهد رسید، خورشید که طلوع کند، یخ های استبداد ذوب خواهد شد و بهار آزادی فراخواهد رسید.

    اکبر گنجی 19-3-84




    | ___________________________________________________________________________________________________

    پنجشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۴

    دعا بجان رهبر:

    (توضيح عکس: سرخلبان قاليباف در حال سوار شدن به ايرباس! نيگاه کنيد از ترس چطوری خودشو گندله کرده! مردم هم مواظبند مبادا َرم کنه!)

    ************************************************************

    در قانون اساسی نوشته شده: رئيس جمهور بايد از ميان رجال سياسی - مذهبی و همچنين مدير و مدبر باشد.

    حالا يه بار ديگه به اون عکس نيگاه کنيد.

    مملکتی که مدير و مدبرش اين باشه بايد:

    يه پا رو گذاشت اينورش،

    يه پا رو گذاشت اونورش،

    و دعا کرد! به جان رهبرش!!!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۴

    ”خربرفت و خربرفت و خربرفت“:

    حدا بيامرزه رفتگان شما رو. همچنين خدا رحمت کنه مرحوم مغفور آقای محمد بلخی معروف به مولوی، شاعر بزرگ رو. اون خدا بيامرز خيلی آدم خوبی بود، خيلی روشنفکر و فهميده ، به تمام معنا آقا بود. روحش شاد.

    اون خدا بيامرز نقل ميکرد يکروز - يا يک شب - يه روستايی ساده دل سوار بر الاغش که خری سرحال و مدل بالا بوده ميشه و میاد به شهر . همينکه از جلو خانقاه درويشان رد ميشه چند تا آدم شارلاتان برای دزديدن خر او نقشه ميکشند و او را به ديدن و شرکت در مراسم دشمن شکن درويشان به داخل خانقاه دعوت ميکنند.

    در آنجا اون روستايی ساده دل برای رسيدن به غايت کمال و خلوص و معرفت با درويشان همراه ميشود و ساعتها با آنها مشغول ورد خواندن و يا هو کشيدن ميشود غافل از اينکه دارند ترتيب الاغش را ميدهند.

    در همين موقع يکی از همون آدم های هفت خط که مامور دزديدن الاغ بوده از در وارد ميشود و با همان لحن دراويش ميگويد: خربرفت!

    بدنبال اين سخن ديگر دراويش برای اينکه اون مرد ساده دل متوجه قضيه نشود همه با هم ذکر ”خربرفت و خربرفت و خربرفت“ را سر ميدهند و تا صبح اين ورد را تکرار ميکنند.

    جالب اين بود که اون مرد روستايی هم در خواندن آن ذکر ”خربرفت“ با آنها همراهی ميکرد و صبح روز بعد متوجه شد آن زمان که در عالم خلصه با آنها همصدا شده بود که ”خر برفت“ منظور کدام خر بود!

    خدا بيامرزدت ای مولوی! اگه الان زنده بودی و بلد بودی وبلاگ بنويسی حتما ميگفتی:

    - ای ايهاالناس! ای مردم باصفا! خر مراد شما را بردند! مدتی است چند تا شارلاتان سوار بر آن شده و پايين هم نميان.

    اگه زورش رو نداريد که اونا رو پايين بکشيد، لااقل در ذکر ”خربرفت و خربرفت و خربرفت“ اونها شرکت نکنيد!

    خر را که بردند لااقل شما هم آواز آنها نشويد!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۴

    به به باغت آباد انگوری!

    بجان شما نباشه بجون خودم، آدم روحش شاد ميشه.

    بابا جون سياست چيه؟ مملکت چيه؟ انتخابات چيه؟ بيا بچسب به معنويات! دنيا و آخرت توی همين چيزاست.

    اون عکس بی صاحاب رو هم بکش کنار ببينيم دنيا دست کيه!


    (آخر زمون شده بجان شما! اون سرپاسبانی که یکروز این دخترها رو به بهانه بدحجابی دستگیر و به منکرات میبرد حالا امروز برای گول زدن مردم از همین بیچاره ها استفاده میکند. ای تف بر این اعتقادات وایمان و تقوایتان!)




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۴

    ادعاهای بادکنکی:


    ضمن تحسين به اين همه مبارزه و ايستادگی برای آزادی و دمکراسی، اميدوارم با يک نوک سوزن بادتون خالی نشه!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۴

    حيوانات و انتخابات:

    اگر يک روزی قرار شود برای بالا بردن تعداد شرکت کنندگان در انتخابات از امت هميشه در صحنه حيوانات هم دعوت بعمل آورند تا با شرکت در اين وظيفه سياسی مشت و لگد محکمی به دهان ياوه گويان شرق و غرب بزنند، در آن صورت موضع گيری حيوانات در قبال انتخابات چيست؟

    بنظر من ممکن است مواضع زير از سوی گروه های مختلف حيوانی چنين اتخاذ گردد:

    - پستانداران و نرم تنان انتخابات را تحريم ميکنند چون به عدم تایید صلاحيت همه خانمها توسط شورای نگهبان اعتراض دارند.

    - درندگان به قاليباف رای ميدهند چون معتقدند يکی مثل خودشون بايد سرِ کاربياد تا دائما درحال دريدن باشد.

    - آبزيان و دوزيستان به معين رای ميدهند چون به حرکت لاک پشتی اصلاحات اميدوارند.

    - چرندگان و نشخوارکنندگان به لاريجانی رای ميدهند چون ميخواهند سرمايه های کشور را حسابی نشخوار کنند.

    - خرها هم به رفسنجانی رای ميدهند چون فکر ميکنند همه مردم مثل خودشون خرند.

    - اين پشه ها هم از روی کثافات بلند میشوند و به احمدی نژاد رای ميدند تا روی اون بشينند و اونو بخورند!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۴

    چيستان:

    آن چيست که:

    - زرد است و زردآلو نيست.

    -خُل است و ُخرمالو نيست.

    - شل است و شفتالو نيست.

    - ضمنا خربزه و آلبالو هم نيست.

    اگه گفتيد اون چيه؟؟!

    راهنمايی:

    يک چيزی است

    - پشمالو

    - راست است

    - بلند شده يه کارهايی بکند

    - دارند روش کار ميکنند تا بزرگش کنند

    - تو دست مقام رهبری است

    اصلا فکرهای بد نکنيد!

    -------------------------------------------------------------------------------

    جواب اينجا رو کليک کنيد.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home