ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۴

    میلاد مسعود وبلاگ فارسی مبارک باد:

    این مطلب را چند روز زودتر نوشتم چون هفته دیگر مسافرت هستم

    زمانی که نوشتن در اين وبلاگ را شروع کردم هدفم بيان و تحليل مسائل روزمره از چشم و زبان يک ملای بيسواد و ساده نگری بود که امروز سکان اداره ميهن ما بدست چنين قشری افتاده است. با توجه به شناخت عميقی که اين طبقه خنده دار روحانيت دارم ميخواستم به خواننده نشان دهم که اينان در برخورد با مسائل مختلف چه واکنشی دارند و چگونه تحليل ميکنند. همه راه حل ها اين قشر خنده دار به چند دليل نظری ختم ميشود که عمدتا هم زير شکمی هستند.

    واقعا توی قالب و کالبد چنين موجوداتی رفتن و دنيا را از نگاه آنان ديدن، اگرچه خنده دار است، ولی در دراز مدت تلاطم های منفی بر ديدگاه انسان باقی ميگذارد حتی نحوه نگارش و تکلمش هم عوض ميشود.

    به همین دلیل ميخواهم از اين کالبد بيرون آيم. توی فضايی جديد. با رنگ و بويی که منطبق بر خوديت باشد مطلب بنویسم.

    بهر حال در طی حدود دوسال از نوشتن در اين وبلاگ ، دوستان زيادی پيدا کردم که اين دوستيها ادامه خواهد يافت .

    بعضی از نوشته ها بی مزه و بعضی بنظر خودم خوب بودند. اگرچه معمولا من خودم با خواندن مطالب نوشته شده در اين وبلاگ خنده ام نميگرفت ولی دو سه تا از آنها برای خودم خيلی خنده دار بود. بطوری که بارها آنها را خوانده ام و کلی خنديده ام. علتش هم اين است که من قوه تخيل نسبتا خوبی در مورد رفتار و کردار علما دارم که اگر شما هم آن را داشته باشيد برای شما هم خنده دارتر خواهد بود.

    شايد بد نباشد بمناسبت این جشن فرخنده به چند تا از اون نوشته ها لينک بدهم:

    با آروزی موفقيت و سربلندی برای همه ملت ايران

    ۱- اعمل شب کريسمس (لينک)

    ۲- نظارت استصواب و نخ (لينک)

    ۳- احکام پيگ کردن (لينک)

    ۴- قدرت توجیه کردن (لینک)




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۴

    نیروگاه غیر هسته ای قم:

    اخیرا دانشمندان موفق به ساخت باطری ای شده اند که با ادرار کار ميکند. کافی است يک قطره ادرار روی آن ريخته شود تا جريان الکتريسته بين آند و کاتد برقرار شود و برق توليد کند.

    بنظر من بايد هر چه سريعتر اين دانشمندان را پيدا کرده و بزور به ايران بياوريم تا با همين روش نوين ،نيروگاه چندصد هزار مگا واتی در قم راه اندازی کنند. با وجود اين نيروگاه جديد ديگه نيازی به نيروگاه هسته ای بوشهر هم نداريم.

    کافی است همه علما به صف بايستند و بصورت هماهنگ به اين نيروگاه جديد ”بول“ کنند همانطور که به مملکت کردند.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۴

    دستورالعمل و آئين نامه اجرايی گاز گرفتن ابلاغ شد:

    خيلی محرمانه

    به کليه معاونين، مديران کل ادارات و واحدهای عملیاتی

    با سلام

    از آنجايی که روشهای اعمال شده در دولتهای قبلی عليه عوامل ضد انقلاب به اندازه دلخواه موثر نبوده لذا ار اين تاريخ برای مقابله با مخالفان نظام و رهبری از تاکتيک نوين ”گاز گيری“ مطابق بندهای مشروحه ذيل استفاده و اعمال گردد:

    ۱- برای مقابله با روزنامه نگاران و اصحاب قلم، کتف يا کتفين آنها را گاز بگيريد و با قندان به کله شان بکوبيد.

    تبصره الف ) از اين پس بجای حمل اسلحه و بيسيم چند تا قندان و لگن و آفتابه به همراه هر واحد عملياتی ضروری است .

    نبصره ب ) برای مردم عادی حمل بدون مجوز بيش از يک قندان ممنوع است و تخلف از آن بمنزله محاربه با نظام است. داشتن يک فقره قندان فقط برای دفاع شخصی بلامانع است.

    ۲- برای مقابله و برخورد با بلاگرها از دو تا ”لُپ“ های تحتانی آنها گاز محکمی بگيريد تا ديگر قادر به نشستن پشت ميز کامپيوتر نباشند.

    تبصره- شستن و آبکشی دندانها بعد از عمليات الزامی است

    ۳- در برخورد با عوامل جاسوسی گوششان را گاز بگيريد ولی در مقابله با ملی- مذهبی ها فقط يه بشگون محکم از قسمت نرم بدن آنها بگيريد.

    ۴- در برخورد با عوامل بی حجابی لب آنها را گاز بگيريد ولی اسراف نکنيد.(کلوا واشربو ولا تسرفوا)

    ۵- در برخورد با ناآرامی های اعراب خوزستان، بدليل خاصيت فيزيکی مردم عرب، به اندازه توان و وسعتان از عضو مورد نظر گاز بگيريد(لايکلف الله نفسا الا وسعها)

    من الله توفيق

    محسن اژه ای- وزير آينده اطلاعات




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۴

    سيزده ساله ها:

    چند سال پيش يه برنامه مسابقه وسرگرمی از کانال يک پخش ميشد که به برنامه ” از کی بپرسم“ معروف شد. مجری اون برنامه منوچهر نوذری بود. يک شب يه بچه سيزده چهارده ساله اومده بود توی مسابقه و متاسفانه جواب اکثر سوالها رو نميدونست و پرت و پلا جواب ميداد.

    نوذری هم عصبانی شده بود ولی به روی خودش نمی آورد ولی در پايان برنامه گفت: برای شرکت در برنامه ما ميتوانيد هر روز در ساعات اداری به شبکه اول گروه اجتماعی برنامه از کی بپرسم تماس بگيريد. ولی از فردا سيزده ساله ها راه نگيرند بيايند اينجا! آقا! سيزده ساله ها نيان!

    حالا شده قصه ورود کوتوله های سياسی در مخالفت با اون نامه دسته جمعی بلاگر ها.

    آقا. لطفا سيزده ساله ها چيزی نگن! بريد بزرگتراتونو بياريد! يه علف بچه که نبايد تو کار بزرگترها دخالت کنه. اونی که نميدونه هاشمی با احمدی نژاد نهايتا در يک جبهه اند و فرق ماهوی ندارند که نبايد پاچه تحريم کننده های انتخابات رو بگيره. بايد بره فعلا قاقالی ميک بزنه!

    دوستان عزيز! لطفا برويد و اون نامه را امضا کنيد. با امضای اون نامه هيچ اتفاق مثبت يا منفی رخ نخواهد افتاد .ما صد تا از اين نامه ها امضا کرديم چيزی نشد! ولی همينکه ستون پنجم جمهوری اسلامی از اين نامه به تته پته افتاده کافی است که ما اونو با انگيزه قوی تری امضا کنيم.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۴

    بابا يکی بياد جلو اين يارو رو بگيره!

    قرار شده احمدی نژاد خانه سابق رجايی را مرمت کند و در آنجا ساکن شود. همچنين قرار شده زن خودش را طلاق بدهد و بزور خانم رجايی را بعقد خود دربياورد.

    اگر همينطور ادامه پيدا کند باهنر راه يافته مجلس هفتم را هم معاون خودش ميکند و به سازمانهای ضد انقلاب يواشکی ميگويد: قربون دستتون، يه بمبی يا چيزی توی همين مايه ها توی دفتر ما منفجر کنيد تا ما هم ”شهيد رجايی“ بشيم!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۴

    دفتر خدمات وب نگاری صداقت نو:

    چند روزه که يکی دونفر از دوستان بلاگر در داخل ايران به من ايميل ميزنند و ميگويند از آنجايی که بلاگ رولينگ فيلتر شده شما برای ما پينگ بکنيد. ما هم به رسم دوستی اين کار را کرديم ولی بعدا با خودمون فکر کرديم حالا اگر از اين مسئله گسترده بشه که ما بدبخت ميشيم! از صبح تا عصر بايد بشينيم پای کامپيوتر و برای اين و آن پينگ بکنيم!

    آقا جون! اينطوری نميشه. بايد اين خدمات وبلاگی رو پولی بکنيم! حساب حساب کاکا برادر. حالا ما يه دفتر خدمات وبلاگی گوشه خوزه علميه خودمون راه انداخته ايم تا در خدمت شما بلاگر های عزيز باشيم. خدمات و هزينه ها بشرح زير است:

    - پينگ کردن به نيابت از شما - هر نوبت ۱ دلار اَمريکا

    - ارسال مطالب وبلاگهای فيلتر شده از طريق ايميل- هر صفحه ۵ دلار

    - نوشتن کامنت در وبلاگ ديگران به نيابت از شما- هر بار ۱۰ دلار( اگر نفر اول بخواهيد باشيد ۱۲ دلار)

    - دادن لينک به مطالب شما ۲۰ دلار و به وبلاگ شما ۳۰ دلار

    - امضای پتيشن ها و حرکات اعتراضی بلاگر های معروف به نيابت از شما ۳۵ دلار

    - همچنين عقد و ازدواج اينترنتی هم پذيرفته ميشود.(حق الزحمه ۱۰۰ سکه بهار آزادی و يک جلد کلام الله مجيد)

    - خدمات پس از فروش: خدمات ارائه شده پس گرفته يا تعويض نميشود!

    - گارانتی: کليه خدمات ارائه شده ما تحت پوشش بيمه ابوالفضل قرار ميگيرند.

    - نحوه پرداخت: فقط نقد (از پذيرفتن ماچ بجای پول معذوريم! خانمهای بالای ۸۵ سال بدون دندون مستثنی هستند)




    |

    استخاره:

    قرار شده تصميمات مهم مملکتی پس از استخاره اتخاذ شود.(لينک خبر)

    - حاج آقا يه استخاره دبش واسه ما بکنيد

    - واسه چيه؟ واسه ازدواجه؟

    - نه حاج آقا. واسه يه امر خيره

    - امر خير که ديگه استخاره لازم نداره. بگو بله و کار رو تمام کن!

    - حاج آقا مزاح ميفرماييد. من هنوز در عده ام. نميتونم.

    - اسلام دين مشکلی نيست برای هر معظلی چاره ای انديشيده شده. هيچ کاری نشد نداره. منتها بايد کار رو به اهلش سپرد. ملتفت شدی خواهر؟

    - ملتفت هستم ولی من برای يه امر محرمانه ديگه ميخواستم استخاره کنم

    - ما به همه محرم هستيم. امرتون رو بفرماييد.

    - من منشی شورای امنيت کشور هستم و منو فرستادن خدمت شما تا در مورد اينکه با اتحاديه اروپا مذاکره کنيم يا نه واينکه پلمپ مجتمع اصفهان را بشکنيم يا نه استخاره شود و نتيجه برای تصميم گيری برای جلسه فوق العاده امشب آنها تهيه شود.

    - آها! خب زودتر ميگفتی! اون تسبيح رو از زير تشک من بيار تا يه استخاره معرکه برای مملکت آقا امام زمان انجام بدم.

    ......

    - خواهر. خوب است انشاءالله! البته معلوم نيست کدام وجه کار خوب است. آيا ادامه مذاکره يا قطع مذاکره. ليکن فی المجموع خوب است انشاء الله.

    در ضمن خواهر محترمه هرموقع فرصتی داشتيد تشريف بياريد تا برای خودتون هم استخاره کنم . خوب است انشاءالله




    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۴


    پروژه پشت پروژه:

    اين مقاله حسين شريعتمداری (نماينده ولی فقيه در امور عنکبوت) را بخوانيد خيلی با مزه نوشته(اينجا را کليک کنيد)

    حالا من هم ميخواهم بر اساس اين نوشتار چند کلام برای شما بنويسم:

    امپرياليسم جهانخوار به سرکردگی شيرين عبادی چند روز پيش در سازمان سيا و اينتليجنت سرويس واقع در زیر زمین منزل شیرین عبادی جلسه ای برگزار کردند که قرار شد برای سرنگونی رئيس جمهور محبوب ما اکبر گنجی را ترور کنند. بهمين خاطر شخصی بنام شيرين عبادی بهمراه يک یک وکیل دیگر به نام همکار شيرين عبادی و یک قفل ساز محله بنام بچه محله ای شیرین عبادی با در دست داشتن شاه کليد وارد مرکز اسناد محرمانه وزارت بيمارستان ميلاد شدند وچون ميدانستند که آنجا ماموران زيادی هستند موفق به اينکار نشدند و قرار شد بروند قاضی احمدی را ترور کنند. البته ترور حرفه ای انجام شده بود و کار شیرین عبادی نمیتواند باشد ولی از قیافه و چشمهای شیرین عبادی میشه فهمید که کار خود اوست. آره کار خودشه!

    بعد از اين ترور هيچکس هم حرفی نزد و روزنامه ها هم چیزی ننوشتند. پس نتيجه ميگيريم شيرين عبادی با شاه کليد قاضی احمدی را ترور کرد. اگر کار او نبود پس اون شاه کليد را واسه چی ميخواسته؟هوم؟؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۴

    چرا خوشحال نباشم؟

    سال ۱۳۵۶ يعنی در دوران طوفانی و پرفراز و نشيب انقلاب يک سرگرد شهربانی رئيس کلانتری محله ما بود. اينقدر بی شرف و جلاد بود که انجام هر جنايتی را به او منتسب ميکردند. خيلی از جوانان محل که در جريان تضاهرات دستگير ميشدند از نحوه برخورد خشن و اهانت آميز رئيس کلانتری داستانها ميگفتند. بارها شنيده شد که دخترانی را که در جريان تظاهرات دستگير ميشدند شخصا مورد تجاوز قرار ميداد. جوانان زيادی با را در کوچه های خلوت شناسايی و به زمين ميزد و با شليک يک گلوله در مغزش به زندگی آنان پايان ميداد. آن موقع ما بچه بوديم. نميتوانستيم هضم کنيم که اين همه بدی و جنايت از سوی يکنفر اعمال شود و بدون عکس العمل باقی بماند. شايد آنروزها بزرگترين آرزوی ما بچه های محل، انتقام از اين جانی خون آشام بود.

    درست بخاطر دارم يک شب از سبهای سرد پاييزی بود که چند تا از جوانهای شجاع محل اين سرگرد جلاد را به رگبار بستند و او را بسزای اعمال وحشيانه اش رساندند. صبح روز بعد وقتی اين خبر به گوش اهالی محل رسيد موج شادی و خوشحالی سراسر کوچه و خيابان را فرا گرفت. شايد يکی از روزهای خوب و فراموش نشدنی ام آنروز بود. سرگرد جلاد به درک واصل شد.

    زمانی که قاضی نامقدس ترور شد ياد آن شادی در من زنده شد. اين قاضی خبيث تر و جلادتر از آن سرگرد شهربانی بود. چندبار او را در راهروهای مجتمع قضايی ارشاد ديده بودم و يکبار هم با فحش های رکيک که لايق خوش بود مرا از اتاقش بيرون انداخت. من به همراه خانواده يک زندانی به آنجا رفته بوديم تا با سپردن وثيقه (سند منزل قديمی ما) فرزند آن خانواده مظلوم را موقتا آزاد نمايند. شما فکر ميکنيد برای اين کار چند بار به آن ساختمان رفتيم؟؟ ده بار بيست بار؟ هربار که به دفترش مراجعه ميکرديم يک آدم اخمو بد اخلاق که دفتر دارش بود اجازه ملاقات نميداد. هميشه حاج آقا جلسه تشريف داشتند! کار ما هم اين بود که دست از پا درازتر بدون اينکه اعتراضی کنيم در راهرو ويا پله های دادگاه منتظر ميشديم تا کی حاج آقا دستشويی اش بگيرد يا بخواهد تجديد وضو کند و ما مثل گداهای دوره گرد بسمت او ميرفتيم و خواهش ميکرديم موافقت کند زندانی با قرار وثيقه آزاد شود.

    اينقدر اين مرد خبيث و بد دهن بود که اگر بخاطر خانواده زجرکشيده آن زندانی نبود هيچگاه اين همه تحقير را تحمل نميکردم. هميشه جواب سربالا ميداد و خدا را بنده نبود.

    آن روز که خبر ترور او را خواندم از ته دل خوشحال شدم. ياد چشمهای اشک آلود آن مادر دوستمان افتادم واقعا دستشان درد نکند هرکس اين کار را انجام داد.

    خوشحالم از اينکه آه مظلوم کار خودش را ميکند. خوشحالم که دست بالای دست بسيار است. خوشحالم که عاقبت همه جلادها چيزی جز اين نيست.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۴

    زدند درازش کردند

    ايشالله مبارکش کن




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۴

    افشای اسرار اتمی!:

    عبدالفتاح سلطانی متهم به انتشار اسرار اتمی ايران شد!

    (اين در زمانی است که ماهواره های جاسوسی امريکا همه فعاليتهای اتمی ما را جزء به جزء زير نظر دارند و از همه چيز باخبرند)

    اينروزها قرار شده اگه خواستند کسی رو دراز کنند و ترتيبش رو بدند ديگه به بهانه هايی مثل اهانت به رهبری و تشويش اذهان عمومی و براندازی نظام و يا محاربه با امام زمان و... نباشد چون اين حرفا ديگه خيلی لوث و لوس شده و دستمايه مسخره و خنده مردم.

    بلکه از اين به بعد دستگيری افراد ، تحت عنوان ”افشای اسرار فعاليت های هسته ای کشور“ صورت خواهد گرفت تا تصفيه حساب لازم با آنها صورت گيرد.بنابر اين برای آنکه هموطنان عزيز گرفتار عوامل مرتضوی نشوند بايد حواسشان را ششدانگ جمع کنند.

    هموطنان عزيز داخل کشور! بهيجوجه در صحبتها و نوشتجات روزمره خود کلماتی مانند:

    فن آوری- بوشهر- نطنز- اصفهان -اتم- مولکول- هسته- تخم و امثالهم

    را بزبان و قلم نياوريد درغير اينصورت فورا دستگير و زندانی خواهيد شد.

    بديهی است خوردن ميوه های هسته دار مانند زردآلو، خرما، هلو و هندوانه و خربزه منوط به کسب اجازه از مقامات دادگستری است. البته مصرف کنندگان اينگونه ميوه ها بايد هسته ها را داخل کيسه پلاستيک ريخته و آن را همراه دو قطعه عکس و فتوکپی شناسنامه از همه صفحات متهم ، تحويل مقامات مربوطه دهند و رسيد دريافت دارند.

    همواره حواستان باشد دستانتان را در جيب شلوارتان برای مدت طولانی نگه نداريد و در آن نچرخانيد و بازی نکنيد چون ممکن است فکر کنند يا داريد بيليارد بازی ميکنيد يا فعاليتهای هسته ای! که هردو آنها بدون کسب مجوز از مقامات جمهوری اسلامی ممنوع است.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home