فرق پاکستان با ایران:ترور خانم بینظیر بوتو این روزها باعث شده که بعضی از افراد دلشان بحال آینده پاکستان بسوزد.
برخلاف این تصور من فکر میکنم ما باید بیشتر نگران آینده کشور خودمان باشیم تا پاکستان. زیرا زمینه تحقق دمکراسی در پاکستان نسبت به ایران فراهمتر است و حتی با از بین رفتن خانم بوتو از صحنه سیاسی٬ مردم پاکستان در آینده نزدیک این امکان را دارند که در یک انتخابات نسبتا آزاد (یعنی با حضور احزاب موافق و مخالف حاکمیت) شرکت کنند و قدرت را به حزب برنده انتخابات واگذار کنند.
اما در ایران وضع بهیچوجه اینگونه نیست. هیچ حزب سیاسی مخالف حکومت حق حضور در صحنه سیاسی را ندارد. نامزدهای انتخاباتی نه تنها نباید از میان گروههای مخالف باشند بلکه باید التزام عملی به ولایت فقیه را قبلا اثبات کرده باشند و صد در صد مطیع و گوش به فرمان مقام عظمای ولایت محسوب شوند. بنابر این دورنمای تحقق دمکراسی در ایران از طریق برگزاری انتخابات آرزوی خوشی است همانند پنبه خوردن شتر در خواب.
بطور خلاصه فرقهایی که بین ایران و پاکستان وجود دارند عبارتند از:
۱- اصولا در پاکستان بصورت یک خط در میان کودتا میشود. یعنی ابتدا کودتا میشود و حکومت نظامی اعلام میگردد و بعد از گذشت چند سال که آبها از آسیاب افتاد و جیب زمامدارانش حسابی پر شد٬ انتخابات آزاد برگزار میشود و قدرت را به نفر بعدی واگذار میشود. او هم چند سال حکومت میکند تا کودتای بعدی و همینطور این وضعیت ادامه دارد.
اما در ایران هرکس به قدرت برسد٬ هرگز داوطلبانه کنار نمیرود. آنقدر باقی میماند تا مردم حسابی از دستش کلافه شوندو آرزوی مرگشان را کنند. ضمنا لامصبا هیچ وقت جیبشان هم پر نمیشود. صد رحمت به زمامداران پاکستانی که هر چند سال یکبار نوبت را به نفر دیگری میدهند.
۲- زمامداران پاکستانی آنقدر فهم و شعور دارند که برای بازگشت رهبران اپوزیسیون خود به میهن اسلامیشان مانع تراشی نکنند در صورتیکه هیچ اپوزیسیون ایرانی جرات ندارد به کشور آبا و اجدادیش برگردد. توی فرودگاه خفت طرف را میگیرند و میبرند همانجا که عرب نی میاندازد.
۳-پاکستانیها کم ادعا و مردمی زحمتکشاند. درحالی که از سالها قبل به تکنولوژی هستهای دست یافته بودند هیچوقت جنگافروزی نکردند. در حالیکه ما اینطور نیستیم. وقتی دانشمندان ما در زیر زمین خانهشان انرژی اتمی تولید کردند٬ مقامات رسمی کشورمان پایکوبی و بشگن بشگنی راه انداخته بودند که جمیله خانم رقاصه هم به گرد پایشان نمیرسید.
هنوز طرف نیم کیلو کیک زرد تولید کرده بود خواهان محو اسرائیل از نقشه جهان و بدست گرفتن اداره امورات جهان شده بود. وای بحال آن روزی که دو سه تا بمب اتمی هم تولید کنند.
۴- پاکستانیها آنقدر ظرفیت دارند که به رهبر اپوزیسیون خود که اتفاقا یک خانم نسبتا خوشگلی هم بود انگ مشکلات اخلاقی را نزنند. در حالیکه اگر خانم بینظیر بوتو در ایران بود تا بحال صدبار بازداشت شده بود و در مصاحبههای تلویزیونی به داشتن ارتباط غیر اخلاقی با عوامل جاسوسی استکبار جهانی و بنیاد سورس و غیره اعتراف کرده بود.
۵- خانم بینظیر بوتو برای تحقق دمکراسی در کشورش حمایت کشورهای غربی و مخصوصا امریکا را جلب کرده بود و این موضوع برای طرفدارانش مسئله حل شدهای بود. درحالیکه اگر یکنفر از اپوزیسیون ایرانی بخواهد برای تحقق دمکراسی در ایران از قبل حمایت قدرتهای جهانی را کسب کند٬ همین وبلاگ نویسان لندن نشین و تورنتو نشین شلوارش را بادبان میکنند.