ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    شنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۵

    نوستالوژی سوسک:

    آخ که چقدر دلم تنگ شده واسه دیدن اون سوسکهای ایران. چقدر با هیبت بودند . چقدر باوقار و متین توی حمام و دستشویی قدم میزدند. مثل جاهل های قدیم راه می رفتند و از هیچکس هم نمی ترسیدند. نه از امشی نه از پیف پاف و نه از دم پایی. استوار و باصلابت بودند. پوست قهوه ای شان از جنس استنسل استیل بود. ضد ضربه و محکم. یه بار توی جبهه با آرپی جی 7 به یکی از آنها زدیم خم به ابرویش نیاورد و با نگاهی عاقل اندر سفیه راهش را ادامه داد و رفت.

    پاتوق شون توی حمام عمومی توالتها و زیرزمینهای نمناک ساختمانهای قدیمی بود. البته گاه گاهی هم توی صف نانوایی سنگکی یا لواشی هم آنها را میدیدیم که بدون نوبت نان شون را می گرفتند و میرفتند.

    البته بندرت اتفاق می افتاد که بعضی از همون سوسکها وقتی توی عشق شون شکست میخوردند و از دنیا سیر می شدند میرفتند توی یکی از اون نانوایی های سنگکی و خودشون را می انداختند توی پاتیل خمیر و راحت می شدند. لابد جویدن ران یک سوسک پخته شده در داخل نان را تجربه کرده اید؟

    از زمانی که به خارج آمده ام راستش سوسک ندیده ام. نه اینکه توی خارج سوسک نیست بلکه من سعادت زیارتشون را نداشتم و تا بحال موفق به دیدار آنها نشده ام. البته شنیده ام توی بعضی از رستورانهای چینی بجای چلو کباب کوبیده جلوی مشتری شون یه دیس سوسک برشته شده با نوشابه میگذارند ولی اینها عمرا جای سوسک خودمون را نمیگیره. سوسک هم سوسک ایرانی. هم با مرام اند و هم با معرفت. خیلی دلم واسه شون تنگ شده.

    سوسکها همشون شکل هم اند مثل گنجشکها . اصلا قابل تشخیص از هم نیستن. شما متوجه نمیشوید که این سوسکی که امروز دیدید همان سوسک دیروزی است یا یکی دیگه است.

    اکثر سوسکهای توی خونه ما خیلی سربزیر و خجالتی بودند. البته ناگفته نماند که بعضی شون ناقلا و چشم چران بودند و توی توالت یه گوشه ای قایم میشدند و همینکه شما شلوارتون را شل میکردی حسابی آدم رو دید میزدند و برو بر به مسائل خصوصی آدم زل میزدند.

    زندگی خیلی از مردم ما مثل زندگی همان سوسکهاست. رفتارهای دوگانه از خود سر میزنند و از دید ناظر بیرونی همه شون یک شکلند . زندگی سوسکی که ترک و فارس ندارد. همه مون سالهاست که سوسک شده ایم و از سوسک شدن خود غافل.

    یادش بخیر سوسکهای ایران



    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۵

    آموزش مقدماتی فوتبال:

    در آستانه برگزاری مسابقات جام جهانی و بالا رفتن تب فوتبال در طبقات مختلف جامعه قرار شده تا در حوزه علمیه برای عده ای از علما طلاب و فضلای عزیز دوره فشرده آموزش فوتبال برگزارشود تا علمای عزیز هم پا به پای مردم از تماشای مسابقات فوتبال لذت ببرند و متوجه جریان بازی بشوند.
    از آنجا که باید برای علما با اصطلاحات و فرهنگ خودشان سخن گقت لذا بهتر است در این دوره فشرده اینگونه آموزش داد:

    علمای بزرگ! التفات بفرمایید که اصولا مسابقه فوتبال مثل جهاد در راه خداست. یک طرف جبهه حق است و یک طرف جبهه باطل. آنطرف که حق است همیشه ما در آن قرار داریم و طرف باطل همان حریف ماست که قطعا دشمنان حق و اسلام و بشریت هستند که باید محو و نابود شوند. تیم ما بلا تشبیه مثل اصحاب امام حسین است و تیم مقابل همان لشگر ابن زیاد.
    تعداد یاران و اصحاب لشگر حق و باطل همان یازده نفر است که نفر دوازدهم در پس پرده غیبت است و هر وقت خدا مصلحت بداند ظهور میکند و تعداد بازیکنان دوازده نفره میشود ولی فعلا همان یازده نفره است.

    البته همیشه چند نفر از اصحاب و یاران جبهه حق و باطل بصورت ذخیره روی نیمکتها می نشینند تا اگر خدای ناکرده یکی از اصحاب در میدان نبرد مجروح شد یا شربت شهادت نوشید به میدان آمده و ادامه دهنده راه آن عزیز از دست رفته شود.

    زمین فوتبال دو قسمت است. یک طرف مال ما یعنی جبهه و اصحاب حق است و یکطرف مال اراذل و اوباش که البته چون ما خلیفه خدا بر روی زمین هستیم همه زمین متعلق ماست و هر جا که دلمون خواست میتوانیم برویم و بازی کنیم.

    در فوتبال دست زدن به توپ حرام است و کسی که توپ را با دست لمس کند مثل این است که بدن میت را مس کرده و بر او غسل مس میت واجب میشود و بدبخت نیز میشود. البته دروازه بانها از این امر مستثنی هستند. آنها مثل مرده شور هستند و میتوانند توپ را بکرات لمس نمایند.

    پنالتی همان حکم تعزیرات و قصاص است مثلا اگر در جلوی دروازه خدای ناکرده بازیکن ظالمی تکل کند برروی بازیکنی دیگر بطوریکه بازیکن مظلوم تعادل خود را از دست بدهد و به زمین بخورد در این حالت باید پنالتی گرفته شود و همچنین بازیکن خاطی را باید قصاص نمود و او را سنگسار کرد تا درس عبرتی برای دیگران شود.

    مدت بازی فوتبال نود دقیقه است که البته اگر در این مدت معین نعوذبالله حق بر باطل پیروز نشد نیم ساعت دیگر بصورت نافله بجا آورده میشود. اگر باز هم نتیجه مطلوب حاصل نشد به نوبت آنقدر پنالتی به یکدیگر میزنند تا حق به حقدار برسد و عدالت برقرار شود.


    زمین فوتبال هم پر است ازعلف و چمن که البته قابل خوردن نیست

    اوت شدن توپ مرحله ای است که از توپ از دایره دین و ایمان خارج شده و مرتد میشود و لذا اموال مرتد مباح و زنش بر شما حلال میشود
    آفساید یعنی اینکه قبل از جاری شدن عقد و یا صیغه و بدون اذن ولی دختر شما نعوذبالله توپ نامحرم را صاحب شده و بخواهید دخول انجام دهید که باطل است و باید اعاده گردد
    کرنر هم تعزیر عمل شنیع شوت کردن توپ به دبر (پشت) محارم است و کار قوم لوط است که به عذاب الهی گرفتار شدند ولی گاهی منجر به ثواب هم میشود

    کار قضاوت و نظارت عالیه بر اعمال و کردار افراد بعهده ولایت عظمای فقیه است که البته شیر سماور را خیلی دوست دارد



    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۵

    حل مشکلات جهان

    احمدی نژاد: مشکلات اساسی جهان را حل خواهیم کرد (بی بی سی)

    امروز خیلی خسته ام. از صبح تا الان مشکلات و مسائل جهان را حل میکردم. سرم حسابی شلوغ بود. یک نفر آدم و این همه مشکلات جهانی. یک جهان است و یک احمدی نژاد. معلوم نیست رهبران و دولتمردان دنیا چه غلطی میکنند؟ همه مشکلاتشان را ریخته اند روی سر من یه نفر.
    امروز توی هیئت دولت آقای وزیر خارجه گزارشی از وضعیت جهان و مسائل و مشکلات آنها را داد که من واقعا متاسف شدم و به اهمیت مشکلات مردم جهان پی بردم فورا دستور دادم از این به بعد توی کابینه فقط مشکلات جهانی را مطرح کنند تا مصوباتی برای حل آنها به دستگاههای ذیربط ابلاغ کنیم.

    یکی از مشکلات اساسی در کشورهای اروپایی وجود دیکتاتوری و استبداد حکومت های خودکامه است. با شنیدن وضعیت اسفبار کشورهای اروپایی و امریکایی واقعا دلم بحال مردم بیچاره آنجا سوخت. در همان جلسه مصوب شد که شورای محترم نگهبان با همکاری وزارت کشور در اسرع وقت نسبت به برگزاری یک رفراندم آزاد در کشورهای اروپایی و علی الخصوص سوئیس و فرانسه و دانمارک و سوئد اقدام کنند تا مردم مستضعف آنجا حکومت مورد علاقه خود را انتخاب کرده و اینقدر از دست حکومت فعلی خود عذاب نکشند.
    مسئله بعدی در مورد مشکلات کشورهای صنعتی بود. مشکلات عظیمی در آنجا وجود دارد. یکی از این مشکلات برخورد غیر انسانی و ناجور واحدهای صنعتی با نیروی انسانی متخصص و ماهر است. مثلا در کارخانه مرسدس بنز آلمان یا تویوتای ژاپن الان حدود شش ماه است که کارگران حقوق نگرفته اند ودارند از گرسنگی تلف میشوند. در همان جلسه مقرر شد فورا رئیس کارخانه بنز و تویوتا از مقام خود عزل شده و جای خود را به یکی از برادران پاسدار بدهند. حقوق کارگران را هم قرار شد دوبرابر کنند و اضافه کار هم بدهند. اصلا بهتر است تکنسین ها و مهندسین آنجا به کارخانه کفش ملی یا چیت سازی خودمان منتقل شوند. کارگران هم بروند مرخصی و استراحت کنند. ماه به ماه بیایند حقوقشان را بگیرند و دوباره بروند.

    مسئله بعدی مشکل اسرائیل و جنگ و اختلاف با فلسطینی هاست. تقریبا یک قرن است که این مشکل در دنیا وجوددارد ولی هیچ رئیس جمهوری نتوانست این مشکل را حل کند. من دستور دادم فورا اسرائیل را با ریشه اش از زمین بکنند و ببرند توی آلاسکا بکارند. اینجوری هم مشکل فلسطینی ها حل میشه و هم اسکیموها از تنهایی درمیان و احساس غریبی و تنهایی نمیکنند.

    مسئله بعدی رکود اقتصاد جهانی و کمبود نقدینگی در بازار جهانی است که تاثیر منفی بر همه فعالیتهای اقتصادی میگذارد. مثلا اون آقای بیل گیتس صاحب شرکت مایکروسافت برای توسعه شرکتش از بانکهای معتبر تقاضای وام کرده که تاکنون موفق نبوده. من در همان جلسه کابینه دستور دادم کمیته امداد یک وام یک میلیون و چهارصد هزارریالی بلاعوض به ایشان بدهد. هر چه باشد بنده خدا آدم زحمتکشی است. یه دختر دم بخت داره و میخواد واسه دخترش جهیزیه جور کنه. لابد خجالت کشیده حقیقتش رو بگه که برای چه کاری وام میخواد.
    قرار شد بقیه کشورها هم مشکلاتشان را مطرح کنند تا به نوبت به وضع آنها هم رسیدگی کنیم



    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۵

    پاسخ بوش به نامه 18 صفحه ای احمدی نژاد

    بسمه تعالی
    آمدی جانت بقربانم ولی حالا چرا؟؟

    والسلام
    الاحقر جرج دبلیو بوش
    واشنگتن المقدس



    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۵

    نامه احمدی نژاد به جرج بوش

    حضور محترم برادر گرامی جناب آقای جرج بوش

    با درود بیکران به روح پر فتوح بنیانگذار آمریکا حضرت ابراهام لینکلن و با سلام و احترام به روان پاک شهدای ویتنام و جنگ با سرختپوستان و همچنین کشته شده های سونامی و دیگر سیلزده های روستاهای امریکا- اینجانب محمود احمدی نژاد فرزند احمد متولد ۱۳۴۸ شماره شناسنامه ۴۵۶ صادره از گرمسار وکالت بلا عزل از سوی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای (سه تا صلوات) دارم تا به شما نامه بنویسم و شما را از حمله به ایران و نابودی نظام مقدس جمهوری اسلامی منصرف کنم و شما را به صلح و صفا و دوستی و برابری و برادری و اینجور چیزای غربزدگی دعوت کنم

    برادر جرج

    بیایید با هم آشتی کنیم. قهر کار بچه هاست. هرچه بوده تمام شد. ما یه خورده خامی کردیم و یه حرفایی زدیم شما بیخودی جدی گرفتید. بجان شما قضیه عنی سازی و کیک زرد همش خالی بندی بود. فکر میکردیم شما عقب نشینی میکنید. اصلا همه این سینی کیک زرد که خریدیم مال خودتون. ما نخواستیم. خوبه؟ راحت شدید؟

    جرجی جان! نکند یه بار گول اون خانوم کاندولیزارایس را بخوری و دستور حمله بما رو بدی. ما میتونیم با هم رفیق باشیم. ما میتونیم به شما در همه زمینه ها کمک کنیم. مثلا میتونیم برادران بسیجی مون را بفرستیم آمریکا برایتان اورانیوم غنی کنند. ما میتوانیم دستاوردهای منحصر بفرد علمی خودمان را در زمینه کیک زرد و شله زرد را در اختیار دانشمندان شما قرار دهیم. اصلا میتوانیم برایتان ژاندارم خلیج فارس بشیم تا هرکس بدون مایو توی خلیج فارس شنا کرد دستگیرش کنیم و تحویل شما بدهیم.

    آقا جرج! بجای این همه فحش و دعوا بیا دست خانم بچه ها را بگیر همین جمعه ناهار تشریف بیارید منزل ما. یه لقمه نون و پنیر با هم بخوریم و دور هم جمع باشیم. اگه دوست داشتی خانم بچه ها را یه خورده زودتر بیار بزار منزل ما تا من و شما با هم بریم نماز جمعه. میریم اون صف اول میشینیم که تلویزیون ما را زیاد نشون بده. بعد میریم جلو لانه جاسوسی یه خورده شعار میدیم و برمیگردیم خونه. نهاری رو با هم میزنیم. بعد یه چرت بعد از غذا. بعدش هم فیلم سینمایی بعد از ظهر جمعه رو از صداو سیما نگاه میکنیم. عصر وقتی هوا خنک شد خواستید میتونید تشریف ببرید.

    آقا جواد! (همان جرج سابق) خدای نکرده از دست من دلخور نباشی ها. من اگر گفتم اسرائیل باید حذف شود بجون بچه هات شوخی کردم. ماشالله خودت فهمیده هستی و سرت تو حساب و کتابه. میدونی که ما اگه این حرفا رو نزنیم چطوری مملکت رو اداره کنیم؟

    ببین جرجی جان!اگر هم یه زمانی هوس کردی که به ما حمله کنی بالاغیرتن از قبل یه ندا به ما بده که زود دربریم و زیر دست و پا له نشیم. چاکرتیم به مولا.

    جواد آقا! منتظرتم روز جمعه. یادت نره. با خانم بچه ها. تعارف نمیکنم. حتما تشریف بیارید. قدم تون رو چشم.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۵


    خطبه های نماز دشمن شکن یکشنبه

    من امروز باید به شما چند تذکر اخلاقی بدهم.
    برادران و خواهران همیشه در صحنه!
    موقعی که خطبه ها توسط من ایراد میشود اخلاق اسلامی را رعایت کنید. یعنی نیش تان را باز نکنید با بغل دستی حرف نزنید. با هم شوخی نکنید. از سر و کول هم بالا نروید. به هم انگشت نرسانید. موی یکدیگر را نکشید و خدای ناکرده گوشش را گاز نگیرید. قهقه نزنید و محکم نخندید چون ممکن است در اثر فشار وارده وضوی تان باطل شود. اگر جلوی خنده تان را نمی توانید بگیرید لااقل یک چوب پنبه ای در منافذ ورودی و خروجی خود تعبیه کنید تا وضویتان باطل نشود. در روایت داریم کسی که در موقع ایراد خطبه ها خودش را نگه دارد و شلوارش را خیس نکند خداوند در قیامت به او هزار دست کت شلوار خارجی پاداش میدهد در سایزها و مدلهای مختلف.
    و اما مسائل بین المللی و خارجی و از اینجور چیزا:در هفته گذشته شنیدیم که آقای رامین جهانبگلو را در فرودگاه تهران دستگیر کردند. من ایشان را نمیشناسم و نمیدانم چجور آدمی است ولی از اینکه او را دستگیر کرده اند میتوان فهمید که حتما آدم خوبی بوده و از اینکه به او اتهام جاسوسی با بیگانه را زده اند میتوان فهمید که حتما آدم میهن دوست و وطن پرستی بوده. بهرحال خدا او را بیامرزد. من اگر جای او بودم در این اوضاع و احوال اصلا به ایران نمیرفتم. این حکومت وقتی تحت فشار جهانی قرار بگیرد تلافی اش را از مردم در می آورد. مثل فیلم دزد دوچرخه که وقتی نتوانست دوچرخه اش را پیدا کند شروع کرد به کتک زدن بچه خودش.
    مسئله بعدی مسئله غنی سازی بود که من تاحالا نفهمیدم اون چیزی را که میگویند غنی سازی کرده اند چی هست؟ ارومیه را غنی کرده اند؟ چرا فقط ۳.۵ درصد؟ خاک عالم بر سرت! تو اگه میخواهی غنی سازی کنی برو ۱۰۰ درصد غنی بکن. من وقتی روغن حیوانی کرمانشاهی میخرم حتما باید صددرصد خالص باشد. ۳.۵ درصد که معنا ندارد

    و اما چند کلمه هم ذکر مصیبت رئیس جمهور آل عبا
    تو هم آدمی؟ تو اگه راست میگی چرا وقتی رفتی امریکا روضه بخوانی با اون خانم هاله نورانی اون کار را کردی و آبروی ما را بردی؟کیک زرد مسموم را به ملت دادی تا به اسهال بیفتند و نای حرکت نداشته باشند. در عربستان سعودی جلوی امیرعبدلله آروق زدی و اندماغت را با پیراهن سفید و بلند امیر قطر پاک کردی؟ فکر کردی هر پارچه سفیدی دستمال است؟
    خب دیگه بسه. چوب پنبه خودم هم پرید بیرون! وضویم باطل شد



    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۵


    جهان بینی

    بعضی ها دنیا را اینچنین می بینند
    خدا - نماینده ولی فقیه در کائنات
    پیامبران و امامان - نیروهای تدارکات و پشتیبانی از عملکرد مسولین جمهوری اسلامی
    امام زمان - مسئول برگزاری انتخابات
    بهشت - حمام زنانه
    جهنم - امریکا و اروپا
    عزرائیل- نویسندگان و روزنامه نگاران
    حق - انرژی هسته ای
    باطل- کوپنی که تاریخش گذشته
    حلال - خوردن مال مردم
    حرام - بقیه چیزهای موجود در عالم
    ایثار - برو خودت رو واسه ما به کشتن بده
    مردم - عناصر فریب خورده دشمن
    مطبوعات- پایگاه عملیاتی دشمن
    زندانی سیاسی - نداریم
    مهرورزی- همان کاری که قزوینی ها میکنن





    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home