ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    جمعه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۳

    رابطه عقل و شرع:

    مقدمه: بعضی از افراد عقل خودشون را آکبند آکبند نگه ميدارند و از اون استفاده نميکنند مبادا خراب شود! و مدام از اين و آن استفتاء ميکنند. کار به جايی رسيده که حتی در امور بديهی و آشکار هم از عقل خود استفاده نميکنند.

    جالب اين که در طرف مقابل ، يعنی علمای اعلام، هم به اينچنين سوالات (مربوط يا نامربوط) با يک شيوه خاص (کلی گويی ) جواب ميدهند.

    حقيقت اين است که تا زمانی که چنين سوال کنندگانی در جامعه هست بايد شاهد چنين جوابهای بی خاصيت هم باشيم.

    در زير نمونه طنز گونه چنين پرسش و پاسخی آورده ميشود:

    - يک دانشجوی پسر: بعضی از دخترهای همکلاسی من وقتی وارد کلاس ميشوند سلام ميدهند. از نظر شرعی تکليف چيست؟

    جواب: بسمه تعالی. سلام دادن به نامحرم و جواب دادن به آن بعد از جاری شدن عقد جايز است

    - يک دانشجوی دختر: بعضی از پسرهای همکلاسی من گاهی از اوقات از من پاکن و مدادتراش ميخواهند. نظر حضرتعالی چيست؟

    جواب: بسمه تعالی. بدون اذن ولی هرگونه ” دادن “ جايز نيست

    - يک مکانيک اتومبيل: آيا برای باز و بسته کردن پيچ و مهره ميتوان از آچار فرانسه استفاده کرد؟

    جواب: بسمه تعالی. بنا بر احتياط واجب استفاده از آلت اجنبی حرام است و کفاره هم دارد

    يک ميوه فروش: آيا درهم فروختن ميوه ها در حالی که خريدار هم راضی نيست اشکال دارد؟

    جواب: بسمه تعالی. احوط در جداسازی هلوی پوست کنده از خيار و بادمجان است




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۳

    نگاهی به تاريخ:

    در چند دهه اخير ما يعنی علمای اعلام و آيات عظام موارد ذيل را حرام و ممنوع اعلام کرديم ليکن به مرور زمان حرمت خود را از دست دادند و حتی تبديل به مباح و گاهی هم واجب شده اند:

    ۱- پدر بزرگ های ما که همه عالم ربانی بودند يعنی مربا زياد ميخوردند ميگفتند نقاشی کشيدن حرام است! در روايت است اگر کسی صورت موجود جانداری را بکشد (مثلا عکس يه الاغ) در قيامت بايد به آن جان بدهد و آن الاغ را زنده کند!!

    اگرچه هنوز همان روايات در کتب احادیث ما موجود است ولی ديگر نقاشی کشيدن حرام نيست بلکه شما در ميادين و خيابان های تهران تمثال مبارک آقا را در ابعاد بزرگ مشاهده ميکنيد وديگر لازم نيست کسی او را زنده کند.

    ۲- حتما بياد داريد تا چند سال پيش شطرنج حرام بود! در روايت هست که کسی که به شطرنج نگاه کند مثل آن است که به فرج مادرش نگاه کرده است! (اين عين روايتی است که در حلیة المتقين علامه مجلسی _رضوان الله تعالی - هست و من از خودم آن را نساختم)

    مرور زمان و بالارفتن عقل و شعور مردم باعث شد که علما آن روايت را ناديده بگيرند و همان شطرنج را با همان شدتی که حرامش ميدانستند حلالش کردند ولی هنوز که هنوزه علما به شطرنج نگاه نميکنند و چشم بسته شطرنج بازی ميکنند!

    ۳- حرام کردن خوردن قند: اولين کارخانه قند و شکر در ايران توسط بلژيکی ها ساخته شد. علما در آن زمان فکر ميکردند بلژيکی های کافر و نجس نشسته اند در کارخانه و قند ها را يکی يکی با دست خيسشان درست ميکنند لذا آن را نجس و خوردن آن را حرام ميدانستند و چای را با نقل ميخوردند!

    بعدها برای اينکه قضيه را ماست مالی کنند فتوا دادند که اگرچه قند بلژيکی نجس است ولی اگر آن را قبل از خوردن در داخل استکان چای فرو ببريد و خيس کنيد خوردنش بلا اشکال است انشا لله. بخاط همين است که هنوز پير مردها و پير زن ها خصوصا در روستاها موقع خوردن چای ابتدا قند را در استکان فرو ميبرند و بعد ميخورند.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۳

    آقای خامنه ای! آرش را آزاد کن!

    آقای خامنه ای! آرش سيگارچی را می شناسی؟ من که نميشناسم! ولی حتما تو او را می شناسی . آخه هر روز آخرين گزارشات را برای شما می آورند که بنا به دستور حضرتعالی چند نفر بازداشت شده، چند نفر اعتراف کردند، چند نفر در تصادف ساختگی از بين رفتند ،چند نفر به دره انداخته شدند و چند نفر مسموم يا خودکشی کردند!

    من تو را نصيحت ميکنم نه بخاطر خودت بلکه بخاطر ايران .آرش و آرش ها را آزاد کن. دست از اين خودرايی ها و خودبينی ها بردار! تو هم مثل شاه سابق ميگويی ”آنچه من ميگويم نه انچه ملت ميخواهد“ . شاه زمانی صدای ملت را شنيد که خيلی دير بود. کاری از دست کسی ساخته نبود. از فرط نفرت از ظلم خاندان پهلوی مردم هرچيزی غير از حکومت پهلوی را ميخواستند.

    تو هم زمانی به هوش می آيی که کار از کار گذشته! وقت زيادی نداری! شايد اين آخرين بهمن ماه و دهه فجر باشد که می بينی! قبل از اينکه بمب های هواپيماهای امريکايی به سر مردم فلک زده ايران بريزد آدم شو! کاری نکن که اين ملت بيش از اين سختی و ذلت بکشند. بهترين خدمتی که ميتوانی به خودت و تاريخ بکنی اين است که زندانی های سياسی را آزاد کنی و کار مردم را به دست خودشان بسپاری و بگذاريد مردم آزادی های شخصی خودشان را داشته باشند. تو با يک عذرخواهی و جبران اعمال گذشته ميتوانی کشور را نجات دهی.

    شاه با سرنگونی مصدق يک قرن ايران را به عقب انداخت. تو هم با آن کله شقی و خودرايی ات و مقابله با خواست مردم و نهايتا باز کردن قريب الوقوع پای بيگانگان به اين کشور، موجب عقب ماندگی بيشتر و بزرگتر خواهی شد.

    آقای خامنه ای! مردم در چندين مرحله نشان داده‌اند که از اين حکومت متظاهر به دين خسته شده‌اند. بهترين خدمت به دين اين است که از جلو چشم مردم گم شويد.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۳

    آتش به دهانت!

    ايسنا: آيت الله ابوالقاسم خزعلى در مراسم بزرگداشت شهيد نواب صفوى در مسجد امام حسين(ع) به برخى حركت هاى فرهنگى كه اخيراً انجام شده اعتراض كرد و گفت: «اگر افرادى مثل نواب نداشته باشيم، يكى از روزنامه ها مى نويسد فوتبال دختر و پسر، به به! آتش به دهانت! دختر و پسر فوتبال؟ اينها دنبال توپ مى دوند يا دنبال فحشا!؟

    حالا فرض کنيد شما فونبالی از سری مسابقات جام در جام دو تيم پسران ميدان شوش و دختران شهرک غرب در استاديوم سرپوشيده مجلس هفتم برگزار شود. صحنه هايی را که ممکن است در اين مسابقه مشاهده شود را از زبان آقای خزعلی ميشنويم:

    - حالا توپ از کناره زمين به محوطه ۱۸ قدم دختران ارسال ميشود. منيژه خانم اون را استپ سينه ميکند و از محوطه خطر دور ميکند ولی عباس آقا از راه ميرسد و محکم به دروازه اون دختر شليک ميکند و از بالای دروازه راهی اوت ميشود.

    حالا توپ در اختيار بازيکنان پسر است که در حال تدارک حمله جديدی هستند اکبر آقا و اسمال آقا با پاسهای عرضی توپ را به اون دروازه دخترا ميبرند ولی اونجا معلوم نيست بدنبال توپ می دوند يا دنبال فحشا؟ حالا ممد آقا با دروازه بان دخترا تک به تک شده اونو هم جا ميزاره ولی دروازه خالی رو هم نميتونه گل کنه. دروازه به اون بزرگی! ای آتش به دهانت!!

    -(توضيح علمايی مثل آقای خزعلی که حافظ قران هم هستند موقعی که ميخواهند بالای منبر فحش بدهند همان فحش های رکيک کوچه و خيابان را بکار ميبرند و فقط به جای اون کلمه های بی تربيتی از کلمه ای مانند ” آتش “ استفاده ميکنند. آتش به دهانت يعنی همون به دهانت!!)

    - حالا کرنر شده . مهشيد خانم ميخواد کرنر بزنه. بقيه دخترا روی دروازه پسر ها ازدحام کرده اند و همديگه را هل ميدن . داور هم مثل دسته بيل ايستاده اونا را نيگاه ميکنه و به کسی اخطار نميده. ای آتش به دهانت داور! شير سماور به ماتحتت ای داور! اگه نواب صفوی بود همه بازيکنان را ترور ميکرد!

    - بله پنالتی است. کاپيتان تيم پسرها ميخواد پنالتی را بزنه. ممد آقا پشت توپ قرار گرفته. داور ميگه نبايد به دوازه بان دخترها نيگاه کنه. ممد آقا چشماشو ميبندد و دور خيز ميکنه ولی داور سوت ميزنه و يک کارت زرد به ممد آقا ميده. داور معتقد است ممد آقا زير چشمی به دروازه بان ديد زده. حالا کمک داور از پشت چشمای ممد آقا را با دست ميگيره و ممد آقا و کمک داور دور خيز ميکنند ... توپ به صورت لايی وارد دروازه ميشه. ای وای ! اسلام از بين رفت ! آتش به دهانت ممد آقا!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۳

    ما همان ملا هستيم:

    بنا به درخواست مکرر دوستان عزيز مبنی بر لزوم حذف کلمه تهوع آور ” مقام معظم“ از اسم خودمان تصميم گرفته ايم به مناسبت دهه مبارک فجر مجددا همان ” ملا“ را بکار ببريم.

    آخه اين دوستان هم حق دارند. اصولا ما ايرانيان هر وقت بخواهیم به کسی فحش بدهیم معمولا از قيد جمع استفاده میکنیم . مثلا اگر بخواهیم به يک سپور فحش بدهیم ميگوییم فلان به فلان هر چی شهرداره!

    معمولا مردم ايران هر روز که از خواب بيدار ميشوند و همینکه تلويزيون را روشن ميکنند چشمشان به تمثال مبارک مقام معظم رهبری ميخورد و فورا ميگويند فلان به فلان هر چی مقام معظمه!

    ما بخاطر اينکه به اين فحش ها جا خالی بديم تا همه به اون برسد از امروز اعلام برائت ميکنيم. اين برائت ما همزمان شده با برائت از شيطان حجاج در مکه. که ما اين تقارن را به فال نيک ميگيريم.

    از اين به بعد هر کس اسم ما را ميشنود به ياد ملا نصرالدين می افتد و هم او را دعا ميکند و هم ما را.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۳

    پيش بينی:

    از آنجا که اون خانم کاندوم ليزا رايس اخيرا صلاحيتش به تاييد شورای نگهبان و مجلس شورای سنا ی امريکا قرار گرفت و وزیر امور خارجه ایالات متحده شد لذا کارشناسان سياسی ايران موارد ذيل را پيش بينی ميکنند:

    - روابط سياسی بين ايران و امريکا بعد از ۲۵ سال مجددا برقرار خواهد شد و مسولين جمهوری اسلامی از همين حالا برای ملاقات با اين خانم آمريکايی از سر و کول هم بالا ميروند

    - ديوار ضخيم بی اعتمادی بين وزيران خارجه امريکا و ايران خراب خواهد شد و تبديل به يک پرده نازک خواهد گرديد که آن پرده هم در همان ديدار اول سوراخ خواهد شد

    - از اين به بعد مذاکرات با اتحاديه اروپا به حالت تعليق در می آيد و سفرهای خارجی مسولين به واشنگتن سی دی! و لاس وگاس و بخصوص سانفراسيسکو شروع خواهد شد

    - همه علما برای وزير خارجه شدن از يکديگر سبقت گرفته و از همين حالا کتابهای خودآموز انگليسی دست بدست در بين آنها ميچرخد. کلمات کليدی که علما هرروزه تمرين ميکنند عبارتند از:

    (عزير دل برادر!:oh Baby ),( شلوار!:pant ),(پايين!:down ),(تمام شد! صلوات بفرست!:that was great )

    آخرين خبر:(breaking news)

    بر اساس گزارشات محرمانه دريافتی معلوم شد که اين خانم کاندو با اون خانم شايق (از زنان خيابانی مجلس هفتم) يک نسبت فاميلی و قوم و خويشی دارد. چون: اسم اون خانم کاندو نيست بلکه کاندوم است که قبل از انقلاب به اون کاپوت ميگفتند و از زمانی که قرار شد ” پارسی را پاس بداريم“ به اون شقايق (شق+عايق) ميگويند که در اثر مرور زمان به شايق تبديل گرديده که عشرت شايق نوع مستعمل آن است.

    پس از اينجا نتيجه ميگيريم که در آينده نزديک هم روابط ايران با امريکا بدليل رابطه قوم و خويشی اين دو بزرگوار بهبود می يابد و هم مشکل زنان خيابانی کشور ما حل ميشود




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۳

    مشکل مرغ و خروس:

    گروه حوادث: يك زن ميانسال با نگهدارى تعداد زيادى مرغ وخروس در آپارتمانش مشكلات زيادى را براى همسايگان به وجود آورده است.
    اين زن كه به تنهايى درآپارتمانش واقع در محله دروازه شميران زندگى مى كند تاكنون هيچ توجهى به اخطارهاى پليس نكرده است. يكى از همسايگان اين زن به خبرنگار ما گفت: اين زن با نگهدارى مرغ وخروسها نظم اين آپارتمان را به هم ريخته است به طورى كه نيمه شب با صداى خروسهاى اين زن ، وحشت زده از خواب مى پريم. وى ادامه داد: چند بار به وى تذكر داديم ولى او توجهى نكرد وبه ما مى گفت هركارى كه دلتان مى خواهد انجام بدهيد. به خاطر اذيت و آزارهاى اين زن هيچ كس حاضر نيست آپارتمان ما را بخرد و يا آن را اجاره كند وهر زمان مشترى براى ديدن آپارتمان مى آيد با شنيدن سرو صداهاى مرغ وخروسها وبوى بد آنها پا به فرار مى گذارد. وى درادامه گفت: چند بار به پليس ۱۱۰ زنگ زديم ومأموران كلانترى ۱۰۹ بهارستان به اينجا آمدند وبه وى تذكر دادند ولى هيچ فايده اى نداشت وبه محض اينكه مأموران مى رفتند وى با خريد چند مرغ وخروس ديگر آنها را به آپارتمانش مى آورد.
    درآخرين دفعه اى كه مأموران به وى تذكر دادند او متعهد شد تا قبل از عيد فطر مرغ وخروسها را جمع آورى كند ولى اين كار را نكرد ومأموران كلانترى نيز حاضر نشدند به اين موضوع رسيدگى كنند واين مشكل همچنان دراين آپارتمان باقى مانده است و ساكنان محله از بوى بدى كه از اين خانه به مشام مى رسد، ناراحت هستند ونمى دانند چه اقدامى براى حل اين معضل كنند

    راه حل های پيشنهادی:

    - راه حل نصيحت و استدلال و خواهش و تمنا و راههای مسالمت آميز( اين روش در سالهای اخير از سوی همسايگان بيچاره اتخاذ شد ولی کمترين اثری در رفتار همسايه قلدر و مزاحم مشاهده گرديد و هر روز وضع بدتر و بدتر ميشود)

    - راه حل نوشتن نامه سربسته و يا سرگشاده به صاحب مرغ و خروس و تکرار درخواست رفع مشکل با زبان خوش( اين روش هم امتحان شده ولی همه نامه ها بی پاسخ باقی ماند)

    - انتخاب يک نفر از ميان همسايه ها به نمايندگی همه ساکنين جهت مذاکره و اعمال نفوذ بر همسايه مزاحم جهت رفع مشکل( اين روش هم در هشت سال اخير دوبار تکرار شد و بی فايده بود)

    - اعلام طرح رفراندم در بين ساکنان آپارتمانهای مذکورجهت اينکه آيا بوی گند مرغ و خروس خوب است يا بد؟ (معمولا در اين گونه موارد اينقدر بحث های موافق و مخالف بر سر انجام ميشود که طرح کننده از خيرش ميگذرد لذا اين هم کارگشا نيست)

    - شکايت به مجامع بين المللی و دادگاه لاهه يا همان پليس ۱۱۰ ( اين هم تا بحال فايده نداشته چون هربار که مامور کلانتری با حکم جلب آن همسايه بی ملاحظه و بی ادب می آيد فورا دوتا مرغ و خروس هديه دريافت ميشود و پرونده گم ميشود)

    - قرار دادن يک پيت نفت در ساختمان و باخبر شدن امريکا از وجود آن و سپس حمله نظامی آمريکا به آن ساختمان و بمباران مرغ و خروس ها (اين طرح هم بدليل اينکه خلبانان امريکايی معمولا در شليک به هدف زياد اشتباه ميکنند ممکن است در اثر اين حملات ، ساکنان کشته شوند و مرغ و خروس ها و صاحب خودخواه آنها زنده بماند)

    - فشار از پايين چانه زنی از بالا( اين طرح هم باعث ميشود که جوجه موجه ها زير دست و پا له شوند ولی صاحب آنها در چانه زنی کوتاه نياييد و حتی طلبکار هم بشود)

    - مهاجرت ساکنان به نقاط ديگر يعنی اينکه همسايه ها کلا قيد آپارتمان و خانه و کاشانه خود را بخاطر نانجيبی همسايه قلدر و خودخواه ميزنند و همه چيز را ول ميکنند و ميروند( اين طرح هم باعث ميشود که صاحب مرغ و خروس مبادرت به خريد تعداد زيادی گاو و گوسفند و بزغاله و اسب کرده و در آپارتمانهای رها شده جای دهد و خلاصه کل ساختمان بيشتر خر تو خر بشود)

    - راه حل آبله مرغان - همه ساکنان ساختمان مذکور يا بايد بوی گند مرغ و خروس و مزاحمتهای آن همسايه خودخواه مستبد را تحمل کنند يا بايد خودشان را در مقابل بيماری آبله مرغان واکسينه کنند چون دير يا زود بدليل عدم رعايت موارد بهداشتی مرض آبله مرغان از راه خواهد رسيد و مرغ و خروس ها و بوی گند صاحب آنها را برای هميشه از بين خواهد برد. اين سنت تاريخ است.

    -




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۳

    برنامه روزانه :

    بر اساس گزارش کاخ سفيد در واشنگتون و کاخ مشکی در خيابان پاستور تهران برنامه روزانه آقای جورج بوش پسر و برنامه روزانه آقای مقام معظم رهبر به شرح زير ميباشند:

    برنامه روزانه بوش:

    - راس ساعت 9 صبح: حضور در دفتر رياست جمهوری و رفتن به دستشويی بمدت سه دقيقه جهت باز شدن فکر

    - راس ساعت9:03 : جلسه با کالين پاول و خانم کانزا ليزا پارس! در مورد کنار گذاشتن اختلافات و دعوت به وحدت کلمه

    - راس ساعت9:34 : جلسه با رئيس سازمان ناسا در مورد پرتاپ سفينه ديسکاوری به خورشيد جهت بررسی امکان وجود نفت

    - راس ساعت 9:35 : مذاکره با کارتل های نفتی تگزاس در مورد پورسانت معاملات نفتی با آقازاده ها

    - راس ساعت 10:00 : خوردن يک مقداری چوب شور و خيارشور و بادمجان ترشی

    - راس ساعت10:05 : جلسه با رئيس سازمان سيا در مورد امضا چکهای حقوق ماهانه روزنامه نگاران و وبلاگ نويسان ايرانی

    - راس ساعت11:59 : مذاکره تلفنی با تونی بلر در مورد احوالپرسی و رساندن سلام به ملکه انگليس

    - راس ساعت12:04 : جلسه با هنرمندان هاليوود در مورد ساخت کارتون جديد گوفی و گوریل انگوری

    - راس ساعت 13:00 : نهار و نماز و رفتن به فروشگاه تعاونی کارمندان کاخ سفيد جهت خريد برنج کوپنی

    - راس ساعت 14:00 : مذاکره تلفنی با اياد علاوی در مورد آخرين آمار سربازان امريکايی که امروز در عراق کشته شده اند

    - راس ساعت 14:05 : جلسه با مونيکا در مورد بررسی خاطرات گذشته

    - راس ساعت 15:00 : گرفتن دوش و رفتن به منزل

    برنامه خامنه ای:

    حدود ساعت ۶ الی ۷ : دعای صباح و مداحی حاج منصور و سپس کله پاچه در معيت عسگر اولادی و ناطق نوری و حداد عادل

    حدود ساعت ۷ الی ۸ :رفتن به دستشويی جهت انجام مستحبات مربوطه و در مسير راه ملاقات بسيجيان جهت بوسيدن دست آقا و نوشيدن آب آفتابه آقا جهت تبرک

    حدود ساعت ۸ الی ۹ : جلسه پشت در های بسته با حاجی بخشی و لباس شخصی ها و سردار ذوالقدر و ذوالنور و قاليباف و سعید عسگر در مورد عزل و نصب مديران نظام و تدوين سياست های کلی جمهوری اسلامی

    حدود ساعت ۱۰ الی ۱۱ : جلسه با سعيد جون در مورد نو آوری روش های جديد اعتراف گيری و تعيين تيتر مقالات و محتوای صفحه سرگرمی ها و جدول متقاطع روزنامه ها و همچنين انشای اطلاعيه های دادسرای تهران

    حدود ساعت ۱۱ الی ۱۲ : جلسه با احمدی نژاد شهردار تهران در مورد اندازه پلاکارد های تمثال مبارک ايشان جهت نصب روی اتوبوس های دو طبقه و کمپرسی های شهرداری

    حدود ساعت ۱۲ الی ۱۳ : نماز و نهار و چرت بعد از نهار و منقل و متعلقات

    حدود ساعت ۱۳ الی ۱۴ : جلسه با مداحان اهل بيت در مورد تکنيک های گريه کردن و مدل های جديد اشک مردم را درآوردن

    حدود ساعت ۱۴ الی ۱۵ : جلسه با نمايندگان ولی فقيه در دانشگاهها و نماينده ولی فقيه در دستشويی های ترمينال های غرب و جنوب تهران در مورد وحدت حوزه و دانشگاه

    حدود ساعت ۱۵ الی ۱۸ : بازديد از گردان زرهی بسيجيان ولايت در تپه مصلای تهران و بازديد از مانور نظامی جان بر کفان سپاه و بسيج در تار و مار کردن دشمن فرضی و به اسارت درآوردن تعدادی از آنها و اعتراف فرمانده دشمن فرضی به همکاری با ستون پنجم

    حدود ساعت ۱۸ الی ۱۹ : ملاقات خانم عشرت شايق (نماينده ولی فقيه در کانون زنان خيابانی)در مورد چگونگی اعدام زنان خيابانی

    حدود ساعت ۱۹ : گرفتن دوش و رفتن به بيت





    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۳

    عاقبت بی بند و باری:

    تابستان گذشته که به ايران رفته بودم يکی از اقوام که از مسولين نظام است و از علمای اعلام و آيات عظام بشمار ميرود ما را دعوت کرد يک روز برای نهار به دفترش برويم تا به معظم له که جديدا يک دستگاه گوشی تلفن همراه سونی برايش هديه ! آورده بودند را آموزش بدهيم و طرز استفاده از تلفن و قابليت های آن را از روی کاتالوگش بخوانيم تا ايشان متوجه شود.

    ای کاش ميشد فيلم اين ديدار را ضبط ميکردم و بجای اين نوشته قرار ميدادم. بهرحال پس از صرف نهار مفصل در دفتر حاج آقا اولين سوالی که ايشان از من پرسيد اين بود:

    - خب . کانادا خوش ميگذره؟ راستی اونجا وضع فساد چه جوريه؟ خيلی خرابه؟!

    (من هم که روانشناسی علما را بخوبی خوانده ام گفتم):

    - حاج آقا. خوش بحالتون که تو ايران هستيد و سايه جمهوری اسلامی بر سرشماست. نميدونيد چقدر خرابه. همينطوری تو روز روشن مردم کانادا ترتيب همديگر را تو خيابان ميدن. خيلی وضع ناجوريه. مثلا بعضی از دخترای کانادايی چون از نژاد سفيد شير برنجی خودشون خسته شده اند در بدر دنبال ما ايرانی ها هستند که مجانی با ما وصلت کنند. ولی حاج آقا شما ميدونيد ما که محدوديت شرعی داريم و الا.

    (در اين موقع لبخند رضايت بخشی بر چهره مبارک حاج آقا نشست و خودش را در صندلی جابجا کرد و چهار زانو روی آن نشست. آخه علما عادت به نشستن بر روی صندلی ندارند و هر وقت هيجان زده ميشوند بالای صندلی بصورت مسجدی می نشينند.)

    - عجب. می بينی قدرت اسلام را؟ اين غربی ها که هی دم از آزادی حجاب و حقوق انسانها ميزنند ببين اين آخر و عاقبتشون. اينها به چه فلاکتی رسيده اند. اونوقت يه عده هم در داخل همان حرفها را تکرار ميکنند. من خودم البته چند سال پيش به خارج رفتم برای زيارت حضرت زينب در سوريه. آقا خيلی وضع زنان اونجا خراب بود. من روزی چند بار غسل ميکردم. ولی به اين حدی که شما از کانادا تعريف ميکنيد نبود. ظاهرا کانادا و امريکا و اروپا ديگه در لبه پرتگاه و انحطاط هستند. ما بايد خيلی قدر اين مملکت ولايت فقيه را بدانيم. ( حاج آقا مکثی کرد و آهسته پرسيد):

    راستی! چطوری ميشه ما يه سفری بيايم کانادا؟؟

    البته بدون اينکه کسی متوجه بشه ميخوام بيام از نزديک اين انحطاط را ببينم! آخه برای ارشاد مردم لازمه که ما خودمان از نزديک اين چيزها را ببينيم!

    (من هم تو دلم گفتم: آره ارواح خيکت! تو گفتی و ما هم باور کرديم)




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۳

    جيگر و احکام جزا:

    در کانادا يعنی همين بلاد کفر معمولا مردها خيلی مواظب رفتارشان در مقابل خانم ها هستند. هيچ مردی حق ندارد به يک خانم متلک بگويد و يا حتی نگاه معنی داری بکند. اينگونه اعمال را تعرض جنسی مينامند و شديدا با مرتکب برخورد ميکنند طوری که بندرت اين حرکات در جامعه ديده ميشود. در سيستم قانونی کانادا جايی که پليس و يا قاضی نسبت به صحت و سقم ادعاهای بين يک زن و مرد مردد است فرض را بر اين ميگذارد که حق با زن است و حکم را عليه مرد ميدهند.

    حالا بريم سراغ کشور خودمان ببينيم متلک گويی آقایان به خانم ها در معابر عمومی از نظر احکام جزایی جمهوری اسلامی چگونه است:

    (لطفا اين قسمت را به سبک آیة اﷲ محمدی گيلانی - حاکم شرع اسبق- بخوانيد.)

    اگر مردی در شارع عام به ضعيفه ای بگويد: خانم جگرت را! .آيا مستوجب جاری شدن حد و تعزير است يا خير؟

    متقدمين و متاخيرين معتقدند که به صرف گفتن اين جمله کلام منعقد نشده يعنی نيت و کنه گوينده از خوردن جگر معلوم نيست. آيا منظور جگر سياه بوده يا جگر سفيد. آيا ذبح بصورت حلال سربريده شده يا حرام. اينها همه شبهات است در اين مسئله.

    خب . اگر آن مرد بگويد: خانم جگرت را بخورم و بعد خودت را هم! آيا قاضی ميتواند حکم تعزير بدهد يا خير؟ باز علما در اينجا هم ميگويند خير. بايد قضيه روشن باشد. شايد منظور مرد اين باشد که جگری که آن خانم به سيخ زده و کباب کرده را ميخواهد بخورد که اين مباح است.

    اما اگر مرد بگويد: خانم جگرت را بخورم و خودت را هم! - وبا اعضا و جوارح بدن منظورديگری را بفهماند باز در اينجا هم ميفرمايند جايز نيست مرد را تعزير کنند.

    برای تحقق امر ، قضيه بايد آنقدر حاد باشد که حاکم شرع و يا قاضی ادله را با دست خودش لمس کند و خودش هم مقداری از اون جگر را تناول کند تا نيات و منظور گوينده جمله فوق بر او مسجل و مسلم شود.

    بنابر اين گفتن: جيگر بلا! از نظر احکام جزايی مباح و بلا اشکال است.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۳

    اورکات و وظيفه شرعی

    به مبارکی و میمنت رفع فیلترینگ اورکات و بشکرانه این آزادی بی حد و حصر برای جوانان ایرانی بیایید با عضويت در اورکات ما ! مشت محکمی به دهان استکبار جهانی و نوکران داخلی آن بزنيد ولی مواظب باشيد شيشه مانيتور را نشکنيد. برای اينکه به پيام سياسی الهی ما لبيک بگوييد به بيت شريف ما در اورکات مشرف شوید و شعار صلی علی محمد ملا حسنی خوش آمد سر بدهيد.

    آدرس ما در اورکات: اينجا را کليک کنيد. نه نه کليک نکنيد اول شرايط زير را بخوانيد!

    شرايط دوست شدن با ما در اورکات:

    الف) شرايط برای آقايان

    - قبول شدن در آزمون ورودی که به صورت تشريحی ميباشد. امتحان بصورت اوپن باز ! ميباشد يعنی ميتوانيد هرچه کتاب و جزوه را با خود بياوريد. حتی پسر خاله و دختر عموتان را هم برای کمک ميتوانيد بياوريد

    - نمره قبولی ۱۰۰ از ۱۰۰ ميباشد و تعداد ۹۹ سوال يک امتيازی را در پنج دقيقه بايد جواب بدهيد

    - پذيرفته شدگان در مرحله اول علمی آزمون بايد در مصاحبه حضوری به زبان انگليسی و عربی و ترکی و سپس در امتحان عملی شامل سينه خيز و نشت و برخواست و بالا رفتن از ديوار و غيره شرکت کنند و نمره قبولی را بياورند

    - در مرحله آخر از پذيرفته شدگان مراحل فوق تحقيقات محلی بعمل می آيد

    - در آخر از بين قبول شدگان بر اساس شير يا خط و به قيد قرعه يک نفر انتخاب خواهد شد

    ب) شرايط برای خانم ها

    - هيچ شرايطی ندارد. همين طوری بفرماييد تو!!

    ( بابا شوخی کردم! همه تون تشريف بياريد قدمتون روی چشم)

    -




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۳

    خدمات سعيد مرتضوی!!

    باور کنيد مرتضوی بااین اقدامات احمقانه و قاطرانه خود آنچنان ضرباتی به جمهوری اسلامی زده که اگر چندين گروه مسلح چریکی هم ميخواستند چنين لطماتی را بزنند به اين خوبی نميتوانستند:

    در اينجا فهرست خدمات او را باختصار ميخوانيد:

    الف) بردن آبروی نظام جمهوری اسلامی در دنيا

    - برای مردم جهان مشخص شد يک قاضی در حکومت دينی ميتواند مثل سگ دروغ بگويد. بنابر اين بخوبی روشن شد که همه ادعاهای حکومت ايران در مورد دين و مذهب کشک و پشم است.

    - با کشتن زهرا کاظمی در زندان و مختومه کردن پرونده او، همه کشورهای دنيا به ريش قوه قضائيه و عدليه ايران خنديدند و علنا عليه ايران موضع گرفتند . در محافل سياسی ايران ديگر نميتواند انکار کند که حقوق بشر را نقض نميکند.

    - مردم دنيا ميگويند: حکومتی که يک کره بز را مدير نمونه سيستم اداريش اعلام میکند وای بحال بقيه مديرانشان! کشوری که دادستانش خودش شکنجه گر و قاتل است پس قاتل هایش چه میکنند؟

    - محاکمه اهل قلم و انديشه و بستن فله ای روزنامه ها و سايتها ثابت کرد دعوای حکومت اسلامی با مردمش دعوای آزادی بيان و قلم و فهميدن و دانستن است. اينها چريک های مسلح را دستگير نکردند بلکه عده ای قلم بدست و يا چند دانشجو ی مقاله نويس را زندانی و شکنجه کردند. دعوای با جدایی طلبان برای منطقه یا سرزمین نیست. در ایران حکومت با اندیشمندان مشکل دارد.

    ب) تشويش اذهان عمومی عليه نظام!

    يعنی همان بهانه ای که با آن صدها دانشجو و روزنامه نگار محاکمه و زندانی شدند - همان کاری است که مرتضوی احمق مجری نقشه های آقايش شد و نتيجه ای جز تحريک اذهان عمومی عليه نظام را در بر نداشت. آفرين به مرتضوی که همه مردم ايران را از پير تا جوان چه در داخل و چه در خارج کشور عليه حکومت استبدادی تهييج کرد!

    ج) فراری دادن جوانان از مذهب

    باور کنيد اگر همه نابغه های دانشگاههای دنيا جمع ميشدند تا به گونه ای تعصبات و باورهای غلطی که در فرهنگ ما ايرانيان تحت عنوان فرهنگ مذهبی رسوخ کرده را نميتوانستند به خوبی اين کارهای مرتضوی از بين ببرند. مردم ما فکر ميکردند که روحانيت نه تنها در ظلم و ستم معاونت و همراهی نميکند بلکه در برابر ظالم هم سکوت نميکند. اما امروز ميبينند حوزه و مراجع در برابر دستگاه شکنجه گر قوه قضائيه نه تنها سکوت مرگ گرفته اند بلکه با فتواهای خود به جنايات جلادان وجهه شرعی نيز ميدهند

    جوانان با ديدن اين وقايع فهميدند آخوند جماعت وقتی لازم باشد دين را به دنيا ميفروشد و نقش تاريخی خود را در مثلث زر و رور و تزوير بخوبی ايفا ميکند.

    اين دست آورد فکری و فرهنگی برای جوانان ما حتی با هزاران استدلال هم محقق نميشد. مردم برای هميشه با حکومت دينی قهر کردند. حکومت دينی يعنی مغازه ای برای چپاول دنيا توسط دينمداران.

    - مرتضوی کاری کرد که هيچ اعتراف و ندامتی از سوی بازداشت شدگان بر روحيه مردم اثر سویی ندارد یعنی نتیجه اعترافات برای حکومت ایران معکوس شده است

    - بازداشت های سالهای اخير باعث شد که بازداشت شدن و زندانی شدن و حتی اعتراف کردن - برای افراد بازداشت شده اعتبار و محبوبيت بی سابقه ای را به ارمغان بياورد

    اين کينه ای که در دل شما ايجاد شده دستاورد بزرگی است. قدر آن را بدانيد. خيلی ها شکنجه شدند تا اين شناخت از استبداد فراگير شود.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۳

    ملت بداند اورکات بايد برود!

    دشمن ... نه ببخشيد مردم بايد بيدار باشند. زن بايد بيدار باشد مرد بايد بيدار باشد. ما در مقطع تاريخی مهمی زندگی ميکنيم. همه دنيا کارشون را تعطيل کرده اند و ما را زير نظر گرفته اند که ببينند اين ملت بزرگ چه ميکند.

    ما بايد کاری کنيم تا انتخابات پرشکوه برگزار شود تا بازهم مشت محکم به مردم دنيا بزنيم. شما بايد همه راههايی که باعث ميشود جوانان فريب بخورند و در انتخابات شرکت نکنند را ببنديد.اين راهها ممکن است ”وبلاگ“ باشد ”اورکات“ باشد يا ”هات ميل “ يا ” ياهو “ فرقی نميکند. ما با هيچکس مماشات نميکنيم همه را ميبنديم. من به آقا سعيد گفته ام که همه سايتها يی که با دبليو دبليو دبليو شروع ميشود را ببندد چون اين دبليو ها خطرناکند و کمينگاه دشمنند. بيخود نيست که جرج بوش اين مردک نادان اسمش دبليو دارد. اينها توطئه است عليه اين ملت و عليه اين نظام.

    ما بفضل الهی ريشه اين فتنه اينترنت و برق و مخابرات و بقيه چيزهای تفرقه انگيز را از بيخ خواهيم کند( تکبير!)

    خواهران و برادران! تحت هر شرايطی که هست در انتخابات شرکت کنيد. مهم نيست چه کسی کانديد ميشود و چه کسی رای خواهد آورد. اينها به شما مربوط نيست.

    شما فقط به پای صندوقها هجوم ببريد و به هر خری که دلتان ميخواد رای بدهيد. صندوقها را افرادی امين و مومن باز خواهند کرد و آنها بلدند کارشان را چطور انجام بدهند.

    من تذکر ميدهم به همه شما عزيزان. خواهران و برادران.آحاد ملت بايد بهوش باشند. دشمن هم باید بهوش باشد! اورکات بايد برود. ما خودمان اورکت داريم لازم نيست ابرقدرتها برای ما اورکات درست کنند و در آن دختران و پسران ما را بدون رعايت مسائل شرعی به هم وصل کنند و با هم دوست شوند.

    من خودم به مرتضوی گفتم برود و اورکات را قفل کند و کليدش را برای من بياورد. دشمن بداند ملت ما بفضل پروردگار بيدار است و اصلا خواب به چشمش نميرود.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، دی ۱۹، ۱۳۸۳

    رفع شبهه:

    عده ای از عناصر دشمن و ضد انقلاب در ثبوت مقام عظمای ما ايجاد شبهه کرده اند که برای روشن شدن اذهان عمومی توضيحات ذيل داده ميشود. فاعتبرو يا اولوالالباب!

    - ترقی یک شبه از رتبه ملايی به مقام معظم امری است متداول و اين اولين بار نيست که اتفاق می افتد فلذا امری عادی است و تعجب ندارد.

    - در کسوت ما علما، همه علوم جديده کشک هستند( العلم حجاب اکبر) ولذا بيخودی خودتان را با ما مقايسه نکنيد .

    شما بايد دیپلم بگيريد سپس در کنکور قبول شويد و در دانشگاه برای پاس کردن تک تک واحدهای درسی بدبختی بکشيد تا ليسانس بگيريد. دوباره بايد در آزمون فوق ليسانس قبول شويد و برای پاس کردن دروس اين دوره خرخوانی کنيد و اگر استاد پروژه تان با شما در نيفتد و در جلسه دفاعيه پايان ترم خوابش ببرد با هزار اگر و اما مدرک فوق ليسانس ميگيريد. اگر در دوره دکترا هم جانتان برای پايان رساندن تز دکترا تلف نشود بالاخره مدرک دکترا را ميگيريد. تازه بايد بياييد زير نظر خود ما کار کنيد.

    - ما هم مثل شما برای رسيدن به کمالات شب نخوابی زيادی را تحمل کرديم ولی مال ما با مال شما فرق ميکرد. شب نخوابی ما هم لذت دنيوی دارد و هم ثواب اخروی

    - ما بجای خواندن زبان اجنبی های لا مذهب، صرف و نحو عربی را مفصلا خوانده ايم ولی نميتوانيم يک جمله عربی حرف بزنيم. البته اين که مهم نيست. مهم اين است که بتوانی صيغه را به عربی فصيح جاری کنی.

    - بسياری از ما مادرزادی ملا هستیم و لباس آخوندی را از پدر خود به ارث برده ايم. لذا نيازی به طی کردن مراحل مختلف و مراتب علمی نيست.

    - با اين وجود مدارج علمی در کسوت ما عبارتند از:

    بدبخت الاسلام: معمولا شخصی که از روستا برای پيدا کردن کار به شهر آمده و حتی نتوانسته از راه کوپن فروشی و کارگری زندگی خودش را اداره کند برای کسب علوم اسلامی وارد حوزه ميشود. به اين درجه از فقاهت ميگويند بدبخت الاسلامی. بسياری از مردم اطراف ميدان انقلاب و امام حسين و رسالت از اين دسته اند و بزودی به حوره ها وارد ميشوند. برای ثبت نام فقط دو قطعه عکس و فتوکپی شناسنامه لازم است.

    جوجة الاسلام: شخص به محض ورود به حوزه شروع ميکند به ياد گيری همه مستحبات و پرهيز از مکروهات. در پای درس همه اساتيد حاضر ميشود و بدون اينکه چيزی متوجه شود فقط يادداشت ميکند و در بيرون با هم حجره ای خود مباحثه ميکند و به ملا صدرا و بوعلی سينا و افلاطون اشکال وارد ميکند.

    حجة الاسلام: برای نائل شدن به اين مرتبه از فقاهت، شما زحمات زيادی بايد بکشيد بعبارت ديگر بايد بتوانيد عمامه تان را خودتان باز و بسته کنيد. بمحض اينکه شما واجد شرايط اين مقام شديد ميتوانيد هر حرفی بزنيد و هر کاری بکنيد. فقط بايد خجالت نکشيد. بايد فرض کنيد همه مردم عوام هستند و شما ميخواهيد آنها را هدايت کنيد. درس کوبيدن ميخ اسلام از درسهای خارج در حوزه مجسوب میشود درس مشکلی است که بخاطر اينکه از ذهنتان فراموش نشود بايد مرتبا آن را مرور و تمرين کنيد.

    حجة الاسلام و المسلمين: همان مقام علمی فوق است با اين تفاوت که بايد بلد باشيد هر جا که مردم عادی به شما سلام دادند بصورت غليظ بگوييد:

    و عليکم السلام!... همشيره کجا با اين عجله؟!

    آیة الله: اين مقام بزرگی است و همينطوری کشکی بدست نمی آيد. اولا بايد شروع کنيد در حوزه درس فقه دادن مثلا آموزش جدول شکيات نماز که از جدول لگاريتم شما مشکل تر است .ثانيا بايد به هم روستائيان تان يک طوری بقبولانيد که به شما آيت الله بگويند. کم کم در جامعه جا می افتد.

    آية الله العظمی: همان مقام بالايی است با اين تفاوت که شما بايد اسم خانه تان را عوض کنيد و بگذاريد بيت. ضمنا يک نوکر استخدام کنيد و بگوييد برای مراجعين که معمولا از روستاهای دور برای دادن وجوهات می آيند تند و تند چای بياورد.

    مقام معظم: اين مرتبه و مقام اصلا ربطی به فقه و فقاهت ندارد. يک چفيه يک عصا و يک مشت حرفهای تو خالی و خنده دار ابزار رسيدن به اين مقام هستند که ما هم داشتيم.

    خب ديگه چی ميگيد؟؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، دی ۱۸، ۱۳۸۳

    تکنيک های تداوم رياست:

    هميشه چند ماه پيش از انتخابات رياست جمهوری در ايران ، اظهار نظرهای عجيبی از مقامات مختلف ابراز ميشود و اتفاقاتی می افتد که اگرچه آنها برای خارج نشين ها نا مفهوم است ولی برای ايرانيان داخل بسيار روشن است و واضح.

    مثلا شما نگاه کنيد بعضی از وزيران کابينه فعلی که در طول هفت سال گذشته حتی به اندازه هفت کلمه هم اظهار نظر نکرده اند اين روز ها زبان باز کرده اند و از توانايی مديريت رفسنجانی ! تعريف و تمجيد ميکنند.

    شما برای اينکه هميشه و در همه حال رئيس باشيد (صرفنظر از اينکه چه جناحی در انتخابات برنده شود ) و از مزايای ميز رياست بهره مند شويد بايد تکنيک های زير را ياد بگيريد و آنها را خصوصا در ماههای قيل از انتخابات بکار ببريد:

    - سعی کنيد به هر ترتيب که شده خودتون را در دل کانديد هايی که ممکن است انتخاب شود جای بدهيد.

    - اگر در حال حاضر دارای پست و مقام هستيد فورا يکسری از مديران زير دست خودتان را بيرون بريزيد و افرادی از اقوام کانديداهای رياست جمهوری را جايگزين کنيد. در صورت پيروزی هر کدام از کانديدها در انتخابات ، مدير زير دست شما وساطت و شفاعت خواهد کرد که شما در پست قبلی برای خدمت به اسلام ! باقی بمانيد

    - سعی کنيد همه اطلاعيه های ”مجلس ترحيم“ و سالگردهايی که در کيهان چاپ ميشود را بدقت بخوانيد و در آنها شرکت کنيد چون احتمال دارد يکی از کانديداها شما را در آنجا ببيند و حضور شما را بخاطر بسپرد.

    - سعی کنيد جمعه ها در صفوف اول يا دوم ”نماز جمعه تهران“ حاضر شويد و موقع شعار دادن مشت های خودتان را گره کنيد و حواله نماييد. هر چه محکم تر شعار بدهيد عقربه درجه ذوب در ولايت عدد بالاتری را برای شما ثبت ميکند.

    - روزهای چهارشنبه هر هفته به هر دوز و کلکی هست نماز ظهر و عصر را پشت سر مقام رهبری بخوانيد. البته زياد به پشت رهبر نزديک نشويد والا ممکن است باد شما را ببرد.

    - اصولا برای حفظ پست و مقام بايد هوای همه جناح ها را داشت. زيرا در ايران پيروزی در انتخابات قابل پيش بينی نيست. فقط آقای مشکينی ميداند چه کسی رای خواهد آورد! بنابر اين هميشه احتمال اين را بدهيد که ممکن است مثلا آقای کروبی هم رای بياورد. خدا را چی ديديد؟ پس بهتر است يک روز که مجمع روحانيون مبارز جلسه دارند شما يک ”قابلمه حليم “به آنجا ببريد و به آقای کروبی بدهيد و تاکيد کنيد که اين حليم نذر کانديداتوری شما ست که ايشالله اگر رای آورديد يک گاو هم قربانی خواهيد کرد.

    مطمئن باشيد در صورت رای آوردنِ کروبی شما نيز در مقامتان ابقا خواهيد شد.

    - در اظهار نظرهای سياسی تون حرف های دو پهلو بزنيد. سعی کنيد در مورد کلمات مردم فريبی مثل ”وحدت“ و ”منافع ملی“ زياد حرف بزنيد.

    - تحقيق کنيد که کانديدها معمولا به کدام ”استخر و سونا “ ميروند؟ خودتون را هر طور شده به آنجا برسونيد و مثلا ولايتی يا لاريجانی را در سونا مشتمال بدهيد يا براشون کيسه بکشيد! مواظب باشيد در اونجا طرف محسن رضايی آفتابی نشيد چون ممکنه او برای شما کيسه بکشه!

    - از همه مهمتر خودتون را در ستاد تبليغات کانديداها نشون بدهيد. مثلا نهار را در ستاد تبليغاتی توکلی بخوريد و شام را در ستاد معين و صبحانه يا کله پاچه را در ستاد حسن روحانی

    مطمئن باشيد با اين کارها شما را هيچوقت فراموش نخواهند کرد و شما برای خدمت به اسلام تا انتخابات بعدی ابقا خواهيد شد و اگر هم تا بحال بيکار بوده ايد ، به جرگه خدمتگزاران در خواهيد آمد.

    يک دوجين دستمال يزدی هم که از بديهيات مديريت است هميشه همراه داشته باشيد . خدمت صادقانه کردن اين زحمت ها را هم لازم دارد!

    حليم و مشتمال يادتان نرود!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    پنجشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۳

    تلاش دیپلماتيک برای آزادی اينترنت:

    (قسمت جدی):

    يکی دو روز است که تعداد بازديدکنندگان اين وبلاگ تقريبا به نصف روزهای قبل تقليل يافته. با چند نفر از دوستان در ايران در اين باره تلفنی صحبت کردم. آنها تاييد کردند که خيلی از وبلاگها و سايتها قابل دسترس نيستند و ظاهرا درنظر دارند تقريبا امکان اطلاع رسانی را در اينترنت بگيرند!

    از آنجا که در داخل کشور هيچکدام از مسولين نمی خواهند مثل آدم فکرکنند و عواقب حماقت ها و ياغيگری سعيد مرتضوی را نميتوانند درک کنند، بنظر من بايد جوامع بين المللی را از اين رفتار حکومت طالبانی ايران مطلع کرد. تجربه سالهای اخير نشان داده هرگاه که مجامع جهانی به حکومت غير مردمی ايران فشار آورده اند ، صاحبان قدرت در ايران برای حفظ قدرت حاضر به همه گونه چرخش های صد و هشتاد درجه ای ميشوند. اينها يک کليد دارند بنام حفظ نظام که همه قفل ها را برايشان باز و بسته ميکند. آنها که در داخل هستند واقعا محدوديت دارند ولی ما که در خارج هستيم بايد کاری که آنها در انجام آن محدوديت دارند را انجام بدهيم.

    من خواستم نامه ای به سازمان ملل و اتحاديه اروپا بنويسم و اين مسائل را بصورت جدی مطرح کنم ولی ديدم اين کار من نيست اصولا به ما کار جدی نيومده ! بهتره ما همون نامه را بصورت طنز بنويسيم تا شايد لبخندی بر لبان جوانان اين کشور بنشانيم.

    (قسمت طنز):

    عاليجناب آقای کوفی عنان

    دبير کل سازمان ملل

    Excellency Mr. Kufi Anan

    Total teacher of united nation

    پس از عرض سلام اميدوارم خوب و خوش و خرم باشيد

    After wide of hello I hope you are good and happy and green

    غرض از مزاحمت ميخواستم يه خورده گوش اون خامنه ای را بپيچانيد. آخه خيلی پر رو شده

    The purpose of inconvenience is I would wanted you twist a little the Khamenehei's ear because he has become very rude

    به دستور او يک توله سگی بنام مرتضوی پاچه همه جوانان را پاره کرده

    with his order a little dog named Mortazavi has torn the foot of youngs

    صدتا روزنامه را فله ای بست

    He closed 100 newspapers in bulk

    حالا هم گير داده به وبلاگ نويس ها

    now he has engaged to weblog writers

    جون مادرت يه حالی از اين بی خدا خبرها بگير

    ‌By your mother give a sence from these non-god news

    به اونها بگو يک آشی براتون بپزيم که يه وجب روغن داشته باشه

    tell them we shall cook a soup for you with a span of oil

    ببخشيد سرتون را درد آوردم

    forgive me for making pain for your head

    سلام به خانم بچه ها برسون و اونها را ببوس

    deliver hello to your wife and children and kiss them

    والسلام عليکم و رحمة الله

    ملاحسنی در کانادا

    with hello to you and bless of god

    molla hasani in canada




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۳

    خليج فارس و بمب گوگل:

    (تقديم به استاد حسنی اروميه)

    من امروز چند استراتژيک را روی کاغذی نوشته بودم تا از روی اون سخنرانی کنم اما اون کاغذ را اشتباها توی سطل آشغال انداختم که با اون سطل مخالفم!

    استراتژيکی که امروز ميخوام بگم در مورد اون جوان های کمونيسته که بمب گوگل درست کردی تا خليج فارس را خراب کنی. حالا ميخوای استشهادی بکنی؟ فکر نکردی اگه اون بمب را که درست کردی در خليج فارس زدی صد هزار نفر هندی و تايلندی مستضعف در چند فرسخ اون طرفتر تلف ميشن؟! اين چه کار بود کردی ای جوان! ای کمونيست! ای ضد انقلاب!؟ و مکرو و مکرلله و الله خير الماکرين! يعنی برو کنار بزار باد بيا!

    اصلا تو چکاره هستی که اسم اون خليج فارس باشه يا خليج عربی؟ چرا در کار شهرداری دخالت ميکنی؟ شهرداری متولی انتخاب اسم کوچه و خيابانه نه تو!

    البته من با اون اسم خليج عربی مخالفم چون اون عرب بود و دراز بود. با اون اسم خليج فارس هم مخالفم چون اون ملی گرايی بود و مصدق و بازرگان خلاف اسلام بود. بجای اين کارها برو يک اسم اسلامی انتخاب کن مثل خليج شهيد گمنام رفسنجانی که من با اون مخالفم.

    ای ملی مذهبی! ای امريکايی ! ملی گرايی اگه خوب بود چرا من در قرعه کشی بانک ملی برنده نشدم؟! ای نفرت بر شما که دوم خرداد درست کردی که من با اون مخالفم.

    من يک فکرهای استراتژيک داشتم که به مجلس ششم نگفتم چون با اون مخالف بودم ولی امروز به مجلس هفتم ميگم که با اون هم مخالفم! استراتژيک من اينه که زمين های باير بين دريای خزر تا خليج فارس را کرت بندی کنيم و هويج و یونجه بکاريم تا بيکاری درست بشه. که من با اون مخالفم!

    من اون استراتژيکی که ضد انقلاب از قول من نقل کرده را تکذيب ميکنم. من نگفتم که مربع ايمان سه ضلع دارد: علم است و ايمان

    فکر کردند که ما هندسه و نجوم نخوانده ايم! من گفتم دايره ايمان چهار ضلعی است که سه ضلع اون عبارتند از تقوا و پارسايی!!

    تو روز روشن پشت سر آدام حرف درميارن. که من با اون مخالفم!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۳

    روشهای علمی و عملی:

    در ادامه سلسله درسهای اقتصادی گذشته بدينجا رسيديم که بدليل شرايط خاص ، مناسب ترين نقطه در روی کره خاکی برای پولدار شدن ايران است و بس . اکنون ادامه بحث:

    الف) روش خريد و فروش اردک در داخل کمد:

    در اين روش ، بر اساس اون جوک معروف، شما از قبل به همراه يک اردک در داخل کمد اتاق خواب يک خانم اهل حال قايم ميشويد. آخوند محله شما مطابق روال کاری هر روز برای کوبيدن ميخ اسلام به آنجا ميايد . در همين حال زنگ درب منزل بصدا در ميايد و آن عالم جليل القدر از ترس شوهر اون خانم به داخل کمد هدايت ميشود. در اينجا کار شما شروع ميشود. در داخل کمد اردک را به او به قيمت گران بفروشيد و چند دقيقه بعد همان را به قيمت مفت بخريد. او مجبور است قبول کند والا شما آبروريزی ميکنيد. اين کار را صد بار تکرار کنيد. کسب و کارتان سکه ميشود.

    ب) روش به خطر انداختن بيضه اسلام

    اگر کار و کاسبی شما کساد است و کالا يا محصول شما را کسی نميخرد و بدهی بالا آورده ايد نگران نباشيد. برای رهايی از اين وضعيت فقط کافی است عکس يک خانم خوشگل را در روی جعبه محصول خود چاپ کنيد بنحويی که چند تار موی اون زن در عکس ديده شود و مقداری هم از قسمتهای پايين تنه مثلا مچ پا. حالا بايد چند تا از آن عکسها را خودتان بعنوان ناشناس به بسيج محله و حوزه قم و نماينده های مجلس و ستاد نماز جمعه پست کنيد و ادعا کنيد که: آقا ! اسلام از دست رفت!

    با اين کار يک دفعه زلزله ای رخ ميدهد بزرگتر از زلزله اخير. در قم طلبه ها کفن پوشان برای صيانت از اسلام عزيز به خيابان ميريزند. در تهران انصار حزب الله در برابر سفارتخانه ها تظاهرات ميکنند. دادگستری از موقعيت استفاده کرده همينطوری چند دانشجو را زندانی ميکند.کار به روزنامه ها ميکشد. نماينده ها در مجلس جلسه غير علنی تشکيل ميدهند و چند وزير را استيضاح ميکنند.همه علما احساس تکليف ميکنند. خلاصه اوضاع قاراش ميش ميشود.

    اما همين که مشکينی در نماز جمعه قم در اين مورد حرف بزند نون شما تو روغن ميافتد و شما به هدفتان ميرسيد چون کالا يا محصول شما ناياب ميشود. همه برای خريدن محصول شما به ناصر خسرو هجوم ميبرند تا محصول يا آن کالای ممنوعه را با چند برابر قيمت تهيه کنند. بدين ترتيب تمام محصول شما تند و تند در کوتاه ترين زمان و با بالاترين قيمت فروش ميرود و شما پولدار ميشويد.

    بعد از فروش محصولات ، فورا پولتان را به دلار تبديل کنيد چون دو روز بعد نوبت سخنرانی جنتی ميشود. به محض سخنرانی جنتی قيمت دلار بالا ميرود. در اين موقع شما نون تان دوباره تو روغن است چون دلارها را ميتوانيد به ريال تبديل کنيد.

    چند روز بعد نوبت امامی کاشانی ميشود. دلارفروشها ی فردوسی و چهار راه استامبول بصورت تجربی دريافته اند که وقتی امامی کاشانی خطبه نماز جمعه را بخواند معلوم است که اوضاع کشور آرام شده است (بقيه آقايون رفته اند داخل همان کمد و امامی کاشانی را فرستاده اند نماز جمعه بخواند) لذا به محض رويت جمال زيبای امامی کاشانی قيمت دلار پايين می آيد. در اين موقع کاسبی شما دوباره سکه ميشود. يعنی ريالها را تبديل به دلار کنيد و منتظر جمعه بعد باشيد تا جنتی حرف بزند تا دلار بالا رود و همينطور....

    ميبينيد چند تار مو و مقداری از اون چيزها چه برکت و رونقی به کسب و کار شما ميدهد؟؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home