ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    پنجشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۴

    گزارش تکان دهنده از سفر به عربستان:

    ”.... بعد يك جلسه‌ي شام بود، همه‌ي سران نشسته بودند، ما هم با سران يكي از كشورها در گوشه‌اي نشسته بوديم، متوجه نبوديم كه شاه عربستان وارد شد، ايشان آمده بود دانه به دانه حال و احوال، ساعت 10 شب بود، يك دفعه به ما گفتند كه ايشان وارد شده، بريم بر سر ميز شام، ما كه بلند شديم برويم سراغ ايشان حال و احوال كنيم، ديديم ايشان آمد سمت ما، يك خوش و بش اوليه كرديم و ايشان در همان جا اظهار علاقه كرد كه بنشيند با هم چند دقيقه‌اي صحبت كنيم، حالا همه‌ي سران نشسته‌اند آنجا، نشستيم آنجا، تمام تلويزيون‌ها نشان مي‌داندند كه تمام سران ايستاده‌اند، ايشان اصرار كه بيا بريم اون اتاق يك گپ برادرانه‌اي بزنيم. من اينها را فضل الهي مي‌ديدم، به خصوص صدا و سيماي عربستان روز اول كه رفتيم اصلا پوشش خيلي كوچكي از اخبار ايران مي‌داد و حتي صحنه‌هاي ورود را خيلي پوشش نمي‌داد، اما در آن موقع كه با پادشاه عربستان نشسته بوديم كل تبليغات براي ايران شروع شد و دیگه هیچ برنامه دیگری نشون نمیدادند جز عکس ما، اينها همه فضل الهی بود.

    و اما در مورد غذا. غذايی که جلو من گذاشته بودند يک ديس بزرگ از زرشک پلو با مرغ بود در حاليکه برای بقيه سران کشورها دوتا نخود و يه سيب زمينی فسقلی گذاشته بودند. تفاوت را ملاحظه ميکنيد؟ اينها همه از الطاف الهی و برکت انقلاب است. اينها همه اثرات انقلاب است .

    حالا يه چيز ديگه براتون بگم حسابی کف کنيد. موقع غذا خوردن دوربين ها بسمت بشقاب من بود دليلش هم اين بود که فقط روی بشقاب ما ته ديگ گذاشته بودند. بقيه سران کشورها دلشون ضعف ميرفت واسه يه ذره ته ديگ روی بشقاب ما. همه شون بما اصرار ميکردن تو رو خدا يه تيکه از اون ته ديگ بما هم بده.

    بعد از شام دوباره شاه عربستان آمد بسمت ما. گفت شام چجوری بود. سير شديد؟ جون من تعارف نکنيد. اگر سير نشديد بگم املت واسه تون درست کنند؟ واقعا اينها همه فضل الهی است . چرا شاه عربستان اين حرف رو به بقيه نزد و فقط به من گفت؟ اينجاست که آدم عظمت انقلاب و ولايت رو درک ميکند.

    من هم در جواب خواستم تشکر کنم ولی چون عربی بلد نبودم لپ شاه عربستان را گشيدم و گفتم: تنک يو. خيلی هم خوشمزه بود. خدا برکت بده. خدا زيادش کنه. اگر بفرماييد چند تا سينی خالی بيارن من و هيئت همراه بشقاب ها رو جمع ميکنيم ميبريم آشپزخانه کمک ميکنيم شسته بشن. آخه اين کارهارو در هيئت های سينه زنی زياد ميکنيم. لطفا چند تا سينی بياوريد.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    سه‌شنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۴

    جعبه سياه پيدا شد:


    لاريجانی: ممكن است عامل سقوط هواپيما چيزي غير از مسايل تكنيكي باشد، ايسنا

    بالاخره جعبه سياه هواپيمای سی -۱۳۰ پيدا شد. اين جعبه رو يکی از برادران بسيجی پيدا کرده بود و اول تصور میکرد که چمدان يکی از شهداست. وقتی صاحبش پيدا نشد اونو به آشعال دونی سر کوچه پرت کرده بود که توسط يکی از رفتگران خدوم شهرداری که قبلا خلبان هواپيما بوده و بازخريد خدمت شده پيدا شد و تحويل مقامات قرار گرفت.

    بعد از دريافت جعبه سياه بلافاصله آنرا بازکردند و صداهای ضبط شده بر روی آنرا با دقت گوش کردند. در ابتدا بدليل مبهم بودن صداها چيزی نفهميدند. لذا عده ای از کارشناسان صدا و سيما که متخصص تشخيص صدا هستند آمدند و آنرا با دقت بسيار گوش کردند و نهايتا موفق به تشخيص صداهای موهوم شدند.

    بر اساس نظريه کارشناسان، منشا اون صداهای عجيب و غريب که مثل صدای بمباران يا صدای آتش بازی چهارشنبه سوری بوده از محل دستشويی هواپيما بوده که گاهی با صدای شُرشُر آب همراه بوده.

    کارشناسان مطمئن هستند که چند دقيقه قبل از سقوط هواپيما يکی از شهدا (يعنی همان مسافرين سابق)، ميره دستشويی. از مهيب بودن صداها مشخص است که اون شهيد عزیز دارای هیکلی چاق و تپل بوده و شب قبل از پرواز کاچی زيادی خورده . از آنجايی که هواپيما قديمی بوده درنتيجه سيفون توالت آن هم قدیمی بوده یعنی از اونهايی که با زنجير از بالای سر طرف بسمت پايين کشيده ميشود. همينکه اون بنده خدا کارش رو تموم کرده و خواسته سيفون رو محکم بسمت پايين بکشه، دستگيره و زنجير سيفون گير کرده و سيستم ناوبری هواپيما دچار اختلال شده. هرچی اون بيشتر زور زده کار هدايت هواپيما بيشتر دچار اختلال شده. تا اينکه اون شهيد عزيز با نهايت قدرت زنجير سيفون رو دو دستی گرفته و محکم بسمت پايين ميکشد که متاسفانه در اثر اعمال اين نيرو به بدنه و بالهای هواپيما، تعادل اون بهم ميخورد و هواپيما يه وری ميشود و سقوط ميکند.

    بعقيده کارشناسان فنی، مقصر اصلی اين سانحه اول اون شهيد چاق بوده که شب قبل زياد خورده . البته امريکا هم مقصر است که نيامده زنجير سيفون هواپيما رو درست کنه.

    .




    | ___________________________________________________________________________________________________

    دوشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۴

    مصاحبه ورزشی:

    خبرنگار ورزشی: حضرت آیة الله حسنی! همانطور که مستحضريد قرعه کشی فيفا در مورد تيمهای صعود کننده به جام جهانی پايان يافت و ايران با پرتغال، مکزيک و آنگولا در يک گروه قرار گرفت. از آنجا که حضرتعالی از کارشناسان ورزشی هستيد و سالها در تيم منچستر يونايتد اردبيل توپ جمع کن بوديد ميخواستيم نظر حضرتعالی را در مورد اين گروه و دور نمای بازيهای ايران جويا شويم.

    آيه الله ملا حسنی: عرضم بحضور انور شما، طبق سنوات گذشته بازهم ايران در گروه مرگ قرار گرفت. يعنی مع الاسف هر سه تيم ديگر اين گروه از ما قوی ترند ولی بحول قوه الهی و دعای مقام معظم رهبری ما با شکست همه ابرقدرتها بعنوان سرگروه به مرحله بعد ميرويم.

    خبرنگار ورزشی: آخه چطور ممکنه حاج آقا؟ بسياری از کارشناسان معتقدند ايران از هر سه تيم شکست ميخوره و حذف ميشه انوقت حضرتعالی ميفرماييد ما سرگروه ميشيم؟

    آیة الله ملا حسنی: اينها حرفهای دشمنان اسلام است. خدا با ماست. اصلا خدا با ما يه قوم و خويشی و قرابت خاصی دارد که با ديگر بندگانش ندارد. مگر نشنيدی اون شاعر شيرين سخن گفته: دست خدا بر سر ماست/ سيد علی رهبر ماست؟

    خبرنگار ورزشی: خب. بگذريم. حضرتعالی فکر ميکنيد تيم ملی ما بايد با چه سيستمی بازی کند؟

    آیة الله ملا حسنی: بايد جلو تهاجم فرهنگی دشمن رو بگيريم. بايد جلو نفوذ عوامل دشمن را سد کنيم. بايد اتکال به خدا داشته باشيم و از هيچ قدرتی نهراسيم و همينجوری بزنيم به سيم آخر و بريم جلو.

    خبرنگار ورزشی: ببخشيد متوجه نشدم. شما معتقد به بازی تدافعی هستيد يا تهاجمی؟

    آیة الله ملا حسنی: آقا جان. شکست چند تا تيم که کاری ندارد. آنگولا که بازی بلد نيست. اون افريقايی ها کشته مرده موسيقی و رقص هستند. اگه جلو دروازه تيم ما يک ضبط صوت بگذاريم و آهنگ های غربی پخش کنيم(البته بايد با نيروی انتظامی هماهنگ کنيم) مهاجمان آنگولايی جلو دروازه ما که ميرسند شروع ميکنند به قر دادن و رقصيدن که در اين موقع سربازان گمنام تيم ملی ما با بهره گيری از اصل غافلگيری حملات گاز انبری خودشون را آغاز ميکنند. اين از آنگولا.

    تيم مکزيک رو هم ميبريم. فقط کافی است به علی دايی بگيم دوسه تا گل به اونا بزن. اين هم از مکزيک.

    اگر خداداد عزيزی هم يه گل به استراليا بزنه ما سرگروه ميشيم

    خبرنگار ورزشی: ولی حاج آقا استراليا که توی گروه ما نيست. ما بايد با پرتغال بازی کنيم نه با استراليا.

    آیة الله ملا حسنی: چه فرق ميکنه کافر، کافره. ما اصلا دلمون ميخواد با استراليا دوباره بازی کنيم. به دنيا چه مربوطه؟

    خبرنگار ورزشی: آخه حاج آقا دنيا يه قواعدی داره. ما بايد اون قواعد رو رعايت کنيم. دلبخواهی نيست که.

    آیة الله ملا حسنی: اصلا تو بمن بگو خبرنگار هستی يا عوامل بيگانه؟ ای ضد انقلاب!

    همينجا بشين تا بگم بيان ببرنت.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۸۴

    تعیین تکلیف برای خداوند:

    سردار باقر زاده گفت: موضوع شهادت کشته شدگان سانحه هوايی از هر حيث کاملا قطعی است (منبع خبر)

    زمان: روز قيامت

    مکان: سر پل صراط

    خداوند - اوهوی عمو کجا؟ سرتو همينجوری انداختی پايين داری ميری بهشت. بليط ات کو؟

    کشته شدگان- ما جزو سهميه شهيدان هستيم

    خدا- شهيدان کدوم عمليات؟

    کشته شدگان- عمليات نبود مانور بود. يعنی ما قرار بود بريم مانور. ولی نشد

    خدا- مانور قبول نيست بايد حتما در خط مقدم جنگ واقعی آنهم در راه خدا باشه. مگه نميدونيد بهشت را به بها بدهند نه به بهانه؟

    کشته شدگان - چی چی رو قبول نيست. بخشنامه دولت رو مگه نخوندی؟ خود سردار باقر زاده گفته!

    خدا - باقرزاده کدوم خری ديگه؟ ما يه عَين الله باقرزاده ميشناسيم که توی فيلمای صمد بازی ميکرد. اونو ميگی؟

    کشته شدگان - نه بابا! يکی از همون سردارای سپاه و رفیق صمیمی برادر احمدی نژاد.

    خدا - يه بار ديگه اسم اون کسخل رو بياری همچی ميزنم که از روی اين پل صراط بيفتيد توی جهنم پیش آخوندا. حالا کار جمهوری اسلامی به جایی رسیده که داره برای ما تعیین تکلیف میکنه که کی میره بهشت و کی میره جهنم. مگه ما اینجا دسته بیلیم؟

    اما شما ايرونی ها سهميه جداگانه ای برای بهشت رفتن داريد. همينکه عمری رو زير سلطه اون حکومت مشنگ تحمل کرديد برای مظلوميتتون بسه و بهشت براتون واجبه

    اين بخشنامه ها رو هم بزارين در کوزه ترشی شو بگيرين!

    حالا بريد بهشت اونجا با حوری ها حال و حول کنيد فقط قول بدید میرین اونجا دیگه جمهوری اسلامی بپا نکنید

    کشته شدگان - دمت گرم! به تو میگن خدای باحال. چشم قول میدیم دیگه اسمی از جمهوری اسلامی و مرگ بر این و آن نیاریم.
    راستی خدایا! توی بهشت رعایت حجاب اسلامی الزامی است؟




    | ___________________________________________________________________________________________________

    جمعه، آذر ۱۸، ۱۳۸۴

    يک پيشنهاد ادبی:

    اروپایی ها قطعه ای از خاکشان را در اختیار صهیونیست ها قرار دهند تا هر دولتی می خواهند تشکیل دهند (از فرمايشات گهربار احمدی نژاد)

    دوستان! ميدونيد که من آدم بی ادبی نيستم. همه سعی و تلاشم اين است که از کلمات سخيف و بی تربيتی در مورد افراد استفاده نکنم ولی بعد از اين چرت و پرت های اخير آقای رئيس جمهور ميخواهم با اجازه همه شما، از اين به بعد ، اين مردک را به لفظ ” کسخل“ صدا کنم و لذا هربار که به اين کلمه برخورديد بدانيد منظور همون کسلخله ديگه! اصلا اگر شما به لغتنامه فارسی به فارسی مرحوم دهخدا مراجعه کنيد می بينيد معنی کلمه کسخل ، احمدی نژاد است. خودم ديدم!

    آقا جون! فکر نکنيد اين کلمه حرف بی تربيتی است. اين کلمه اصلا ربطی به خل بودن اونجای طرف ندارد. شاهدش هم اين است که اين کلمه مذکر و مونث نمی شناسد. مثل کلمه کسوف يا کسينوس زاويه ، يک کلمه علمی است که استفاده از آن هيچ عيبی هم ندارد.

    آخه کدوم آدم عاقلی ميگه اروپايی ها يک قطعه از خاک خودشون رو به اسرائيل بدن تا اينا برن اونجا!؟ جون من يه بچه کودکستانی هم عقلش ميرسه که اين حرف چقدر مزخرفه اونوقت اين کسخل از طرف يک ملت ميره اين طرح ابتکاری! رو مطرح ميکنه

    والله دنيا به اين حرفها ميخنده. عربها هم ديگه دارند به ريش ما ميخندند. فلسطينی ها هم دارند اين حرفها رو مسخره ميکنند.

    يعنی چارتا آدم عاقل توی اين مملکت نيست به اين يارو طرز حرف زدن را ياد بده؟

    آخه گوشکوب! تو که عرضه اداره يه توالت مسجد توی گرمسار رو نداری چرا در مورد اروپا و اسرائيل و تغيير نقشه جغرافيايی جهان حرف ميزنی؟

    به يکی گفتند اگه ميخواهی در جمع بزرگان ، بزرگ ديده بشی حرفهای بزرگ بزرگ بزن. طرف رفت در جمع بزرگان و شروع کرد به بادهای بزرگ درآوردن!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    چهارشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۴

    تاسف:

    بنظر من علت اصلی فراوانی سوانح هوايی در ايران، کمبود قطعات و تجهيزات نيست بلکه کمبود عقل است.

    همين!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    یکشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۴

    روز جهانی ايدز:

    من هم به نوبه خود ميلاد مسعود ايدز رو به همه شما خواهران و برادران تبريک عرض ميکنم و از خداوند متعال شفای بيماران را مسئلت مينمايم.

    و اما در مورد گراميداشت ايدز، نکاتی هست که بايد به آن توجه شود. نکته اول زنده نگه داشتن اين ايام الله است. بايد برادران و خواهران حزب اللهی و طلاب حوزه ها در اين مبارزه پيشقدم باشند. شما برادران و خواهران طلبه همچنان که در مقاطع مختلف هربار اسلام را در خطر ديديد کفن پوشيده به صحنه آمديد اين بار هم بايد وارد کارزار شويد منتها ديگر لازم نيست کفن بپوشيد بلکه همه تون کاندوم بپوشيد و به خيابانها بياييد و شعار بدهيد ”لبيک يا خامنه ای“.

    نکته ديگر اين است که بدانيد ايدز يک بيماری نيست بلکه دسيسه دشمن است. بعضی از روشنفکران غرب زده خيال ميکنند با استفاده از کاندوم ديگر ايدز نميگيرند در صورتيکه نميدانند دشمن ممکن است با يه سوزن ته گرد بعضی از کاندوم ها را سوراخ کرده و با بسته بندی های فريبنده شما جوانان متدين را مبتلا به ايدز نمايد. لذا من در همين جا به شما توصيه ميکنم قبل از انجام هر عمليات منافی عفت، کاندوم تون رو مثل بادکنک باد کنيد تا معلوم شود سالم است يا خدای ناکرده سوراخدار. مبادا بدون امتحان کردن ،اونها رو استفاده کنيد. هول نشيد و عجله نکنيد.

    و اما نکته آخر. من از دولت ميخواهم اين روز را تعطيل عمومی اعلام کند و شلوارها را بصورت نيمه اهتزاز درآورد و خواهران و برادران بسيجی عليه مراکز سرايت ايدز (يعنی مثلث شوم: دندانپزشکی، سازمان انتقال خون و سلمانی ها) عمليات استشهادی انجام دهند.

    يک نکته هم بايد اضافه کنم و اون هم اين است که دولت به کارخانه های سازنده کاندوم دستور دهد اينقدر محصولاتشون رو تنگ نسازند. خفه شديم!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    شنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۴

    کشف قانون جاذبه زمين:

    يه روز احمدی نژاد رفت زير يه درخت سيب نشست و منتظر شد تا يه سيب از اون بالا بيفته و باعث بشه احمدی نژاد هم قانون جاذبه زمين رو دوباره کشف کنه.

    روز اول از کله سحر تا غروب آفتاب هرچه نشست خبری نشد و سيبی نيفتاد.

    روز دوم هم از بوق سحر تا نيمه شب نشست بازهم خبری نشد. بلند شد يه لگدی به درخت زد تا شايد يه سيبی ،چيزی، بيفته ولی بازهم فايده ای نداشت. در اثر لگد پرانی انگشت کوچيکه پايش دچار مهرورزی شد. خلاصه اون شب خسته و کوفته به خونه برگشت.

    روز سوم هم از طلوع آفتاب تا ظهرخبری نشد.در اين موقع حوصله اش ديگه سر رفت يه چوبی برداشت و پرت کرد توی شاخ و برگهای اون درخت. ناگهان در کمال تعجب و ناباوری يه سيبی افتاد درست روی کله اش. وقتی هوش اومد با خودش گفت: خب، چرا اين سيب به سمت پايين حرکت کرد و به کله من خورد؟؟؟ حتما يه حکمتی در اين کار هست. شايد خداوند عنايت ويژه ای به من دارد. لابد امدادهای غيبی پشت اين جريان خوابيده.

    فوری کفش و کاپشنش رو پوشيد و رفت خدمت آقای جوادی آملی. اينطوری ماجرا رو تعريف کرد:

    ”.... روز اول هرچه نشستيم خبری نشد. ما گفتيم اين کار بايد انجام بشه. روز دوم بازهم خبری نشد باز ما گفتيم اين کار بايد انجام بشه. خدمت آقا رفتيم ايشون هم گفتند اين کار بايد انجام بشه و بايد سيبی بيفته. خلاصه روز سوم رفتيم. همينکه ما نشستيم از امدادهای غيبی يه سيبی از آسمان اومد بسمت ما. اين که ميگم از آسمون اومد اغراق نميکنم ها. خيلی عجيب بود. يه سيب يعنی ميوه بهشتی، توی روز روشن از آسمون بيفته اونهم درست روی سر ما(در اين موقع آقای جوادی آملی هی ميگه: الله اکبر! جل الخالق! ماشاء الله!). خلاصه خيلی عجيب بود. يکی از رفقا به من گفت همينکه اون سيب خورد توی کله تو ،تو گفتی آخ ملاجم! البته من خودم هم اون رو احساس کردم ولی به روی خودم نياوردم. ديدم همه سيبا روی درخت چسبيدند و پايين نمی افتند . مثل اين بود که يه نيروی خارق العاده ای مثل چسب دوقلو اونا رو نيگه داشته. از اينجا فهميدم که اين همان نيروی جاذبه زمين است که با رهنمودهای مقام معظم رهبری و مساعدت شورای نگهبان توسط من کشف شد.“




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home