ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    پنجشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۳

    اکتشاف جديد: شبکه جهانی اينترنت= لانه عنکبوت!!

    پرده اول:

    صحنه: بازداشتگاه تاريک اداره اماکن، يک ميز کوچک در وسط اتاق، يک لامپ کم سو که از سقف آويزان شده و بالای ميز قرارگرفته، جوانی دانشجو بجرم وبلاگ نويسی با چشمان بسته و سرو صورت خونين بر روی صندلی نشسته و منتظر بازجويی توسط يک بازجوی ارشد است.

    بازجو وارد اتاق ميشود:

    بازجو: پرونده ات رو خوندم. گفتند ميخوای اعتراف کنی. بالاخره سر عقل اومدی. ما اينجا خيلی ها رو سر عقل آورديم. اگه اطلاعات خوبی بدهی از آقا برات عفو ميگيرم ولی اگه پدرسوخته بازی دربياری پدر ومادرت را دستگير ميکنيم و چوب تو ماتحتشون ميکنيم.

    جوان: نه ...نه ... حاج آقا. قول ميدم هرچی شما احتياج داريد بگم فقط کاری با پدرو مادرم نداشته باشيد. اگه جسارت نباشه بفرماييد دنبال چه مطلبی هستييد که من بايد اعتراف کنم.

    بازجو: کره خر! منو مسخره کردی؟ ما ميدونيم که هر کس که در داخل کشور مخالف ماست يک جوری با سازمان سيا ارتباط داره! تو بايد به ما بگی اصلا اينترنت چيه؟ وبلاگ چيه؟ از کجا تغذيه ميشن؟ از کی پول ميگيرن؟

    جوان: حاج آقا شبکه جهانی اينترنت مثل تارعنکبوت است که همه جا گسترده شده و توسط آمريکايی ها ی جنايتکار درست شده تا نظام ما را براندازند! ...

    بازجو: (دستی به ريشش ميکشد) عجب! خب ...

    جوان : بله حاج آقا من اطلاعات زيادی در اين مورد دارم. وبلاگ ها هم خيلی مهمند برای جاسوسی و اينجور چيزها.....چند نفر را میشناسم که وبلاگ مینویسند به نامهای ......

    بازجو: صبرکن صبرکن. ما اين مطالب مهم رو بايد ضبط کنيم خدمت آقا ببريم. خيلی مهمند!

    حاج سعيد!! بگو گروه فيلمبردار بيايند تو.

    پرده دوم:

    صحنه: اتاق بزرگ در بيت رهبری. بازجو به همراه حاج سعيد مرتضوی خدمت آقا رسيده اند و در برابر او دو زانو نشسته اند. ..

    حاج حسين بازجو: حاج آقا. امروز با دست ُپر آمده ايم. اعترافات تکون دهنده چند جوان بازداشتی نشون ميده که آمريکا اينترنت رو فقط بخاطر مبارزه با اسلام اختراع کرده!...

    آقا: (با چفيه اش دماغش را پاک ميکند) عجب.... الله اکبر. ديديد خدا باماست؟ همه نقشه های امريکا نقش بر آب شد؟... خب ادامه بدهيد.

    مرتضوی: آقا اجازه! .تيم بازجوی ما با همان روشهايی که قبلا به تاييد حضرتعالی رسيده بود موفق شدجاسوس ها را تخليه اطلاعاتی کنيم. معلوم شد که اين که هی ميگن ” تارنما“ منظور هم تار عنکبوت است و هم تار موسيقی که حرام است و همان چيزهای اينترنيتی است که امريکايی ها جوانان ما را به لانه های فساد دعوت ميکنند و در اونجا با آنها حرف ميزنند و به اين لانه های فساد ميگن ” اتاق چت“.

    حاج حسين بازجو: حاج آقا استحظار داريد وبلاگ يعنی چی؟ وبلاگ يعنی يه روزنامه بی جواز و بدون مجوز! چه کسی اونو اختراع کرد؟ همان کلينگتون! ولی بعد از يازده سپتامبر توسط اداره مخابرات سازمان سيا در ايران کارتهای اينترنت رو به جوانان ما فروختند. ميدانيد روی اين کارتها چی نوشته؟ ... نوشته اند پنج ساعت مجانی! اين يک رمز است! يعنی اگر حکومت اسلامی ايران ساقط شد پنج نفر را ميدهيم به دست مردم مجانی ترتيبشان را بدهند اين پنج نفر عبارتند از: من و آقا سعيد و جنتی و رفسنجانی و حضرتعالی.

    آقا: (عصبانی ميشود) حالا فهمیدید من که از اول دشمن دشمن ميکردم بيخود نبود. برويد در کيهان اين اعترافات را چاپ کنيد تا مردم بفهمند دشمن چه کاری قرار است به ما بکند. من تحمل پنج ساعت را ندارم. آی گلپایگانی شماره هاشمی را بگیر......




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home