ملا حسنی در کانادا |
![]() ![]() ![]() ![]() -------------------
------------------- -------------------
------------------- اشتراک در |
یکشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۳
●
|
___________________________________________________________________________________________________سفرنامه (۱): براساس سفرنامه ناصر خسرو خدابيامرز حمد وثنای خدای را که به ما مکنت فرمود تا توشه برگرفته و بقصد سيادت و زیارت عازم موطن خويش بشدمی و سفرنامه خود به کتابت بياوردمی. روز آدينه ششم ربيع الاول سنه اربعين و ثمانيه و ثلاثه نيمه اصفند پارسيان که وقت زوال زمستان بودندی از بلاد کانادا به همراه مرکبی از کاروان لوفت هانزا عازم ايران شدمی و در شام منزلگاه بنمودی مرکب عوض نموده سوار ایران ار شده و عاقبت با تاخير چند ساعته وارد دروازه مهرآباد طهران شديم به رسم معمول و عادت مرسوم! به محض دخول در دروازه طهران به گوشه ای برفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تبارک و تعالی مرا توانگری دهد تا به سلامت از خندق و گردنه ” کنترل پاسپورت“ و جوازات عبور کنم که محل کمين اشرار است و ياغيان . که اگر به دام آنها افتی جسم سخت بر راس تو بکوبند یا چوب در ماتحت فرو نمایند. چون به نزديک آن خندق شدمی چهره هايی بديدمی بس عبوس و دهاتی که نه از ادب بويی برده بودند و نه از علم و سواد و تحصيلات. و نه کلامی از زبان خارجه بدانستندی. در عجب ماندم که اين چه حکمت است که در دروازه مهرآباد که مدخل و گذر فرنگيان و اجنبی است چرا گزمه ها و داروعه ها کلام اجنبی ندانستندی جز دو حرف: مستر! پاسپورت! - مادام! حجاب!! يکی از ياران و اصحاب مرا ضرب المثلی خواند که کجای شتر مثل آدم است که تو گردن کج او را شباهت به آدم ميکنی؟ هم او بگفت: از قرن پنجم هجری که مرحوم مغفور ناصر خسرو قباديانی به ايران سفر بکردی تاکنون کار عمارت فرودگاهی معظم در حوالی ساوه شروع گرديده و اخيرا به تماميت نهاده ليکن چند شیپور بدست و شل تنبان از افتتاح آن ممانعت کردندی تا باج و خراج خويش بستانندی. در دروازه مهرآباد جماعت بديدم به غايت انبوه و نسوانی به کمال دلربایی که خداوند تعالی نعمت را بر ايرانيان تمام فرموده و غايت جمال و با نمکی را به آنان عطا فرموده که نه در بلخ و نه در قسطنطنيه هماوری و رقابت نتوان يافت پس به منزل شدم و سر و تن بشستم و به مسجد شدم و تا نماز بکردم. خانمی در راه بگفتا که ما خود نماز شبيم! گفتم: فتبارک الله احسن الخالقين و دوباره راهی حمام شدم به غايت خوشحالی. ادامه دارد □ نوشته شده در ساعت ۶:۵۳ بعدازظهر توسط ملا حسنی
|