ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    یکشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۳

    سفرنامه (۱):

    براساس سفرنامه ناصر خسرو خدابيامرز

    حمد وثنای خدای را که به ما مکنت فرمود تا توشه برگرفته و بقصد سيادت و زیارت عازم موطن خويش بشدمی و سفرنامه خود به کتابت بياوردمی.

    روز آدينه ششم ربيع الاول سنه اربعين و ثمانيه و ثلاثه نيمه اصفند پارسيان که وقت زوال زمستان بودندی از بلاد کانادا به همراه مرکبی از کاروان لوفت هانزا عازم ايران شدمی و در شام منزلگاه بنمودی مرکب عوض نموده سوار ایران ار شده و عاقبت با تاخير چند ساعته وارد دروازه مهرآباد طهران شديم به رسم معمول و عادت مرسوم!

    به محض دخول در دروازه طهران به گوشه ای برفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تبارک و تعالی مرا توانگری دهد تا به سلامت از خندق و گردنه ” کنترل پاسپورت“ و جوازات عبور کنم که محل کمين اشرار است و ياغيان . که اگر به دام آنها افتی جسم سخت بر راس تو بکوبند یا چوب در ماتحت فرو نمایند.

    چون به نزديک آن خندق شدمی چهره هايی بديدمی بس عبوس و دهاتی که نه از ادب بويی برده بودند و نه از علم و سواد و تحصيلات. و نه کلامی از زبان خارجه بدانستندی. در عجب ماندم که اين چه حکمت است که در دروازه مهرآباد که مدخل و گذر فرنگيان و اجنبی است چرا گزمه ها و داروعه ها کلام اجنبی ندانستندی جز دو حرف:

    مستر! پاسپورت! - مادام! حجاب!!

    يکی از ياران و اصحاب مرا ضرب المثلی خواند که کجای شتر مثل آدم است که تو گردن کج او را شباهت به آدم ميکنی؟

    هم او بگفت: از قرن پنجم هجری که مرحوم مغفور ناصر خسرو قباديانی به ايران سفر بکردی تاکنون کار عمارت فرودگاهی معظم در حوالی ساوه شروع گرديده و اخيرا به تماميت نهاده ليکن چند شیپور بدست و شل تنبان از افتتاح آن ممانعت کردندی تا باج و خراج خويش بستانندی.

    در دروازه مهرآباد جماعت بديدم به غايت انبوه و نسوانی به کمال دلربایی که خداوند تعالی نعمت را بر ايرانيان تمام فرموده و غايت جمال و با نمکی را به آنان عطا فرموده که نه در بلخ و نه در قسطنطنيه هماوری و رقابت نتوان يافت

    پس به منزل شدم و سر و تن بشستم و به مسجد شدم و تا نماز بکردم. خانمی در راه بگفتا که ما خود نماز شبيم! گفتم: فتبارک الله احسن الخالقين و دوباره راهی حمام شدم به غايت خوشحالی.

    ادامه دارد




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home