ملا حسنی در کانادا |
![]() ![]() ![]() ![]() -------------------
------------------- -------------------
------------------- اشتراک در |
پنجشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۸۴
●
|
___________________________________________________________________________________________________
شعری از ملک الشعرای بهار:
ديدم به بصره دختركي اعجمي نسب روشن نموده شهر به نور جمال خويش ميخواند درس قرآن در پيش شيخ شهر وز شيخ دل ربوده به غنج و دلال خويش ميداد شيخ درس « ضلال مبين» بدو و آهنگ « ضاد» رفته به اوج كمال خويش دختر نداشت طاقت گفتار حرف « ضاد» با آن دهان كوچك غنچه مثال خويش ميداد شيخ را به « دلال مبين» جواب وان شيخ مينمود مكرر مقال خويش گفتم به شيخ : راه ضلال اينقدر مپوي كاين شوخ منصرف نشود از خيال خويش بهتر همان بود كه بماند هر دوان او در « دلال» خويش و تو اندر « ضلال» خويش
ميگما! اگه اين شاعر الان زنده بود و اين شعر را گفته بود حتما جايش توی اداره اماکن يا ستاد امر به معروف و نهی از منکر بود. اين همان کسی است که يک خيابان را به نام او گذاشته ايم.
اگر فردوسی ( ميدان فردوسی را بنام اون خدا بیامرز نامگذاری کرده اند) هم الان زنده ميشد به جرم طرفداری از پادشاهان و سلطنت طلبها زندانی ميشد.
اگر دکتر فاطمی هم زنده ميشد و ميديد يک ميدان را بنام او کرده اند خيلی خوشحال ميشد ولی فورا او را بجرم طرفداری از ملی مذهبی ها دستگير ميکردند.
اگر ناصر خسرو هم زنده بود بجرم شرکت در کنفرانس برلین ( سفرهای خارجی ناصر خسرو) دستگير ميشد □ نوشته شده در ساعت ۲:۰۵ بعدازظهر توسط ملا حسنی
|