ملا حسنی در کانادا |
![]() ![]() ![]() ![]() -------------------
------------------- -------------------
------------------- اشتراک در |
یکشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۴
●
|
___________________________________________________________________________________________________شوخی با وبلاگ نويسان: مقدمه: بعد از يکی دو سال وبلاگ خوانی اکنون با ديدن عنوان هر وبلاگی که تازه به روز شده ميتوانم بدون خواندن آن حدس بزنم چی نوشته و يا لااقل چگونه و با چه سبکی نوشته. قصدم فقط شوخی است و ارزش کار بلاگرها با اين شوخی ها کم نميشود. من وبلاگ زيتون را دوست دارم و هم خود زيتون را ( زيتون رودبار رو ميگم): ------------------------------------------------------------------- زيتون معمولا يه صفحه ’پر ’پر مينويسد و هيچ جای خالی و سفيد باقی نميگذارد.نوشته های او با يه شعر نو آغاز ميشود: ۱-وقتی خورشيد طلوع ميکند روز است، وقتی غروب کند شب است، مرده شور شب و روز را ببره (شاملو) ۲- امروز رفتم آرايشگاه سر کوچه ، موهامو کوتاه کنم ولی با ديدن چند تا خانم خپل و زوار دررفته که موهاشونو کوتاه کرده بودند منصرف شدم و گفتم فقط ناخنم را با ناخنگير کوتاه کنيد. اين هم شد مملکت؟ (گاهی لينک دادن باعث ميشود خواننده از طريق لينک به يه جاهايی برود و گم شود و از خواندن بقيه مطالب باز ميماند) ۳- در کامنت شماره ۴۵۶ يادداشت پارسال يه نفر ناشناس مطلبی نوشته بود که من امروز جوابش را ميخواهم بدم ولی بهتره اينکار رو نکنم. ۴- يکی از وبلاگ نويس ها رو دوباره دستگير کردن. از قرار معلوم مامورا اونو تو خيابون ديدن که داشته از جلو يه مغازه کامپيوتر فروشی عبور ميکرده و يه دقيقه وايساده جلو ويترين و به کامپيوترها نيگاه کرده و آه کشيده. اونا هم ريختن سرش و تا جون داشته کتکش زدن. ۵- امسال سيزده بدر خيلی خوش گذشت. کوفته تبريزی رو که خورديم فهميدم رسم و رسوم اصيل ايرونی چقدر بامزه اند. اونايی که کوفته نخورده اند بايد هم با سيزده بدر مخالف باشند! موقع سبزه گره زدن چند تا مامور ريختند سر مردم و با باطوم اونا رو زدند وگفتند ما دستور داريم همه گره هايی که زده شده رو باز کنيم. ۶- و ۷- و ۸- و۹- هم دارد که ما از آنها صرفنظر ميکنيم. ------------------------------------- در آينده سراغ شما هم مياييم!! □ نوشته شده در ساعت ۶:۳۲ بعدازظهر توسط ملا حسنی
|