ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    دوشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۴

    من به معين پعين رای نميدم!

    در روزهای اخير بحث های خوبی در وبلاگ بعضی از دوستان در مورد شرکت کردن يا نکردن در انتخابات رياست جمهوری مطرح شده و هر يک از طرفين برای اثبات عقايد خود دلايلی قابل تامل بيان کرده اند. من نميخواهم آن نظريات را نفی و يا اثبات کنم. هر کس حق دارد دنيا را مطابق عقيده اش بنگرد. من هم ميخواهم ديدگاه خودم را بيان کنم و انتظار آن را ندارم که ديگران همانند من فکر و عمل کنند.

    من اگر حالش را داشته باشم که در انتخابات شرکت کنم حتما اينکار را خواهم کرد ولی به امثال معين پعين رای نخواهم داد!! من توی ليست کانديداها ميگردم ببينم کی از همه خنگ تر و َببو تر و هالو تر است ، اونو در نظر ميگيرم و به او رای ميدم. اين ديدگاه من است و با شما کاری ندارم که چيکار ميخواهيد بکنيد.

    حالا چرا به معين و امثالهم رای نميدم؟ دلائلش طولانی است ولی همين اندازه بدانيد که به حضرت عباس اين مملکت از طريق ”اصلاحات“ و اصلاح طلبی نجات پيدا نخواهد کرد. از راه خشونت و نافرمانی مدنی و نافرمانی بدنی هم راه بجايی نخواهيم برد. دعوت از بيگانه ها هم اصلا در گروه خونی ما ايرانی ها جايی نداره. پس راه چاره چيه؟

    برای جواب دادن به اين سوال بزاريد يه خاطره از دوران جبهه و جنگ براتون بگم:

    در اون سالها من مدتی در خط اول جبهه بودم يعنی آشپزخانه يه تیپ زرهی در انديمشک. يه سرآشپز داشتيم به نام سيد علی که از آشپزی فقط اضافه کردن نمک را ميدونست! هرچقدر بچه ها ميگفتند حاجی جون يه خورده کمتر نمک بريز توی اين غذای بی صاحب مونده حرف به گوشش نميرفت و رای رای خودش بود.

    حتی يه روز دکترهای واحد بهداری رفتند آشپزخونه و با او جلسه گذاشتند و گفتند توی اين گرمای خوزستان که آب خوردن را با قطره چکان بايد نوشيد درست نيست غذای شور به بچه ها داد. اما مگر اون سيد علی ( نه اين سيدعلی)حرف کارشناسی سرش ميشد. حرف حرف خودش بود. هرچه خواهش و التماس و طومار و اعتصاب و پيشنهاد رشوه و غيره و غيره بود انجام داديم تا به اون آشپز بيسواد حالی کنيم جون مادرت اينقدر اين آش رو شور نکن فايده ای نداشت که نداشت.

    نهايتا يه روز يه نقشه ای کشيديم. همين که سيدعلی رفت دستشويی، به بچه ها گفتم گونی نمک رو خالی کنيد توی ديگ. ظهر که غداها رو تقسيم کردند قيامت شد! آنچنان غذا شور شده بود که سيدعلی آشپز هم خودش نميتونست به غذا لب بزندو شرمند بچه ها که آن روز مجبور شدند نون و هندوانه بخورند. از آن روز به بعد قضيه حل شد.

    حالا اين شده حکايت جمهوری اسلامی. صد سال ديگه هم به اميد اصلاحات بنشينيد چيزی درست نخواهد شد. مگر غير از اين است که اجازه تحقق و جاری شدن و ِاعمال اصلاحات دست کسی است که اصولا لزومی به انجام اصلاحات نميبيند؟ اصلاحات را از کدام مجرا ميخواهيد جلو ببريد؟

    بعضی از کشورهای دنيا رئیس جمهور نقش کليدی در راهبرد جامعه دارد يعنی اينکه کرسی رياست به دست چه کسی بيفتد مهم است و حداقل سياستهای چندسال آتی کشور با آن رغم ميخورد.

    در بعضی ديگر از نظامها احزاب و پارلمانها مهم هستند و مسير حرکت کشور را تعيين ميکنند.

    ولی در کشور ما چطور؟ مگر ما مجلس مردمی و رئيس جمهور با پشتوانه قاطع مردمی نداشتيم پس چرا مسير حرکت همان بود و آب از آب تکان نخورد؟ و شايد هم ،بدليل تمرکز قدرت درجايی ديگر ،بدتر هم شد؟

    بنابر اين فايده ندارد ما رئيس جمهور يا مجلسی داشته باشيم که بخواهد (يا بتواند) با کانون قدرت دربيفتد. اونها کار خودشان را انجام ميدهند و دنيا را فقط از زاويه بسته خودشان نگاه ميکنند.

    بنظر من ما بايد کمک کنيم تا اين آشی که جمهوری اسلامی پخته هرچه بيشتر شور شود! عناصرفرصت طلب و مقام پرستی مثل سعيد مرتضوی و يا اون قاضی احمق همدانی که حکم اعدام را صادر کرد ويا فقهای بيسواد شورای نگهبان که مجلس فرمايشی را درست کردند ويا امثال آقای مشکينی که همه چيز را به امام زمان نسبت ميدهد در اين راه کمک موثری به درست شدن کشور ميکنند!

    بنظر من اين مجلس و اين قوه قضائيه با يک رئيس جمهور منگول تکميل ميشود.

    بنابر اين من ميخواهم با شرکت در انتخابات مشت محکمی به دشمنان بزنم!!




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home