ملا حسنی در کانادا |
![]() ![]() ![]() ![]() -------------------
------------------- -------------------
------------------- اشتراک در |
پنجشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۴
●
|
___________________________________________________________________________________________________بازار خرفروشان: ظاهرا در زمان مولوی بازارچه ای بوده که مردم برای خريد و فروش اسب و قاطر و الاغ به اونجا می رفتند. (مثل پارکينگ بيهقی تهرون که روزهای جمعه ميعادگاه عاشقان ماشين های دست دوم است) ظاهرا در اون بازارخرفروشان - کسانی بوده اند که به شغل شريف دلالی منتسب بوده اند و کارشان قالب کردن خرهای زوار دررفته و مردنی به مردم بيچاره و ساده دل بود. اين دلالان گاهی از ترفندها و شيوه های عجيب و غريبی استفاده ميکردند که کمتر کسی متوجه نيت آنها ميشد. آنها برای قالب کردن یک خر فکستنی به خريدار گاهی با هم به جنگ و نزاع می پرداختند تا مردم رو دور خود جمع کنند. گاهی هم اين جنگ و دعوای ساختگی کم کم حالت جدی بخود ميگرفت و حسابی بزن بزن و ايجاد گرد و خاک در محوطه خاکی بازارچه ميشد. مولوی با ديدن اين صحنه های بزن بزن چنين ميگويد: خرفروشانه، يکی با دگری در جنگند ليک چو ن درنگری متفق يک کارند منظور مولوی اينه که درسته که اينها با هم رقابت و جنگ و جدل ميکنند و فحش به بالا پايين هم ميدند ولی در حقيقت هردو يک هدف را دارند. هردو در يک طرف قضيه هستند. هردو مقابل مردمند. هردو ميخواهند يه چيزی رو به مردم قالب کنند. ملا جون! کو گوش شنوا؟؟ □ نوشته شده در ساعت ۱۱:۴۶ قبلازظهر توسط ملا حسنی
|