ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۸۴

    گزارش هيئت تحقيق و تفحص:

    بدنبال انتشار فيلم جنجالی اظهارات احمدی نژاد در مورد سفرش به نيويورک، کميته حقيقت ياب متشکل از تعدادی آدمهای درست و حسابی مامور شدند تا در اين مورد تحقيق و تفحص کنند و با شاهدان عينی اين ماجرا گفتگو کرده و نتيجه را گزارش کنند. لذا با طرح سوال زير نظرات چند نفر از شاهدان عينی را جويا شدند:

    - ميدونيد که رئيس جمهور محبوب ما در مورد سفرش به سازمان ملل يه حرفهايی زده که ما نميدونيم راست ميگه يا شر و ورّه. لطفا شما که از نزديک شاهد ماجرا بوديد نظرتان رو بفرماييد.

    کوفی عنان: صددر صد راست ميگه. بحضرت عباس راست ميگه. اين تن بميره راست ميگه. چرا شما بهتان ميزنين به اون زبان بسته. من خودم شاهد بودم. خودم ديدم که موقع سحبتهای احمدی نژاد هيچ کس از جايش تکون نميخورد. آخه ميدونيد هربار که يه نفر ميره پشت تريبون سازمان ملل سخنرانی کنه، بقيه سران کشورها مرتب شلوغ ميکنن و از سر و کول هم بالا ميرن. پاکن و مدادتراش همديگه رو برميدارن. گوش بغل دستی شون رو می پيچونن. با هم کشتی ميگيرن و گاهی دعوا ميکنن. يه بار هم زدند لوله بخاری نفتی سازمان ملل افتاد توی صحن اجلاس. خلاصه خيلی شيطونی ميکنن ولی اين دفعه که رئيس جمهور محبوب شما صحبت ميکرد همه ساکت و آروم بودند. کسی انگشت توی دماغش نميکرد. همه محو جمال زيبای يوسف گمگشته شون شده بودند. بعضی ها هم از فرط محو شدن در زيبايی و خوش تیپی اين مرد در حالی که ميخواستند ميوه را با کارد ميوه خوری پوست بکنند دست خودشون را بريدند و راهی بيمارستان شدند و هنوز هم در اونجا بستری اند.

    تونی بلر: خيلی مخلصتم احمدی نژاد جون. تو منو از گمراهی بيرون آوردی. يه عمر مسيحی بودم و مثل حيوان فساد ميکردم. ديگه توبه کردم. ديگه آدم شدم. خدا از سر تقصيرات ما بگذره. من همون موقع که چهره نورانی احمدی نژاد رو ديدم متحول شدم و همانجا فرياد برآوردم: اشهدان لا اله الا الله. شما نميدونين اين مرد چقدر حرفهای جالبی زد. دعای فرج آقا امام زمان رو توی سازمان ملل خواند.آخ حال کرديم. چند وقت بود اينجوری حالت معنوی پيدا نکرده بودیم. همان موقع که احمدی نژاد داشت سخنرانی ميکرد و هاله نور دورش را احاطه کرده بود من با خودم ميگفتم: خدايا قدرتت رو شکر! چی خلق کردی! تو در همه کار توانايی!

    بحضرت عباس شاهکار خلقت خداست اين مرد. از اين کس خل تر رو خدا نميتونست خلق کنه. اين خودش نشانه قدرت خداست والا کی ميتونه اينجوری پشت سرهم زرت و پرت بگه؟ بجای طرح ابتکاری در مورد فعاليتهای هسته ای دعای توسل بخونه؟

    آقاجون! اعجوبه ای است اين مرد. راستش رو بخواهيد تا بحال ما همچين چيزی نديده بوديم. بخاطر همين اونجوری حيرت زده شده بوديم و ساکت بوديم.

    جورج دبيليو سی: من در مورد علت تکون نخوردن ديگران اظهار نظری نميکنم ولی مورد خودم رو ميگم. همين که احمدی نژاد شروع کرد به حرف زدن ، من احساس شديدی به رفتن به دبليو سی(همان مستراح سابق) پيدا کردم لذا توی يه کاغذ کوچک برای خانوم کاندوم ليزا رايس نوشتم که خانوم اجازه ! ما جيش داريم. ميشه بريم بيرون؟ که متاسفانه فکر ميکرد من بازهم دارم مثل سابق دروغ ميگم و لذا به من اجازه نداد. من هم نتونستم خودمو کنترل کنم و کاری که نبايد ميشد شد و ديگه من نميتونستم تکون تکون بخورم چون ميترسيدم از توی شلوارم بريزه بيرون و بقيه فکر کنند من هم بوی احمدی نژاد رو ميدم.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home