ملا حسنی در کانادا



ملا حسنی در کانادا

محل درج آگهی شما
Balatarin
لیست وبلاگهای ایرانیان جهان ليست وبلاگهای به روز شده

-------------------

-------------------

Toronto: Click for Toronto, Ontario Forecast Tehran: Click for Tehran, Iran Forecast

-------------------

  • 07/01/2004 - 08/01/2004
  • 08/01/2004 - 09/01/2004
  • 09/01/2004 - 10/01/2004
  • 10/01/2004 - 11/01/2004
  • 11/01/2004 - 12/01/2004
  • 12/01/2004 - 01/01/2005
  • 01/01/2005 - 02/01/2005
  • 02/01/2005 - 03/01/2005
  • 03/01/2005 - 04/01/2005
  • 04/01/2005 - 05/01/2005
  • 05/01/2005 - 06/01/2005
  • 06/01/2005 - 07/01/2005
  • 07/01/2005 - 08/01/2005
  • 08/01/2005 - 09/01/2005
  • 10/01/2005 - 11/01/2005
  • 11/01/2005 - 12/01/2005
  • 12/01/2005 - 01/01/2006
  • 01/01/2006 - 02/01/2006
  • 02/01/2006 - 03/01/2006
  • 03/01/2006 - 04/01/2006
  • 04/01/2006 - 05/01/2006
  • 05/01/2006 - 06/01/2006
  • 06/01/2006 - 07/01/2006
  • 07/01/2006 - 08/01/2006
  • 08/01/2006 - 09/01/2006
  • 10/01/2006 - 11/01/2006
  • 11/01/2006 - 12/01/2006
  • 06/01/2007 - 07/01/2007
  • 10/01/2007 - 11/01/2007
  • 11/01/2007 - 12/01/2007
  • 12/01/2007 - 01/01/2008
  • 04/01/2008 - 05/01/2008
  • 09/01/2008 - 10/01/2008
  • 01/01/2009 - 02/01/2009
  • 02/01/2009 - 03/01/2009
  • -------------------

    Subscribe in a reader

    اشتراک در
    پست‌ها [Atom]

    سه‌شنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۴

    يادداشتهای روزانه (۹):

    (برگرفته از دفترچه خاطرات رئيس جمهور محبوب)

    امروز خيلی روز خوبی بود. صبح زود توی اتوبان کرج پنچر کرديم. تا راننده مشغول گرفتن پنچری شد گفتم: اين اطراف يه جايی نيست ما سرزده بريم بازديد کنيم؟ بايد از وقت استفاده کرد. گفتند: اين اطراف فقط استاديوم آزادی هست که آنهم جمعيتی توش نيست. گفتم عيبی نداره. بريد جلو اتوبوس های تهران قزوين را بگيريد و مردم رو ببريد اونجا. بگيد رئيس جمهور محبوب ميخواد بياد پول نفت رو تقسيم کنه.

    خلاصه پياده رفتيم اونجا. نگهبان استاديوم نگذاشت وارد بشيم. مجبور شديم از لابلای نرده های آهنی خودمون رو رد کنيم داخل. خلاصه سرزده رفتيم اونجا. ديديم بچه های تيم ملی دارند تمرين ميکنن. تا چشمشون به ما افتادشروع کردند شعار بمب اتم حق مسلم ماست را دادند. خيلی کيف کرديم. همه شون را جمع کردم و براشون در مورد اسرائيل صحبت کردم. گفتم همه دروازه بانهای تيم های دنيا صهيونيست هستند. اونها نميگذارند شما گل بزنيد. ولی شما بايد به خدا توکل کنيد . موقع زدن پنالتی چشم هاتون راببنديد و آيه الکرسی بخوانيد و ضربه بزنيد. بعد خودم چند تا ضربه پنالتی زدم ولی چون زمين استاديوم کج بود همه توپها به سمت بيرون ميرفت.

    در آخر، به بازيکنان تيم ملی چند رهنمود دادم. گفتم در مسابقات جام جهانی شما وظيفه داريد از حق هسته ای ما در صحنه بين المللی دفاع کنيد. سعی کنيد بازيکنان تيم های اروپايی و امريکايی رو توی رختکن استاديوم کتک بزنيد. يا مثلا موقع تکل کردن محکم بزنيد زير شکم اون پدر سوخته ها. اگه اين کارها رو هم نتونستيد بکنيد لااقل يه سوزن ته گرد توی دستتون قايم کنيد تا موقع دست دادن با بازيکنان حال آنها گرفته شود.

    اگر داور خطای شما را گرفت و يا کارت زرد داد نترسيد محکم بخوابانيد بيخ گوشش. بگيد ما يک قدم از حق فن آوری خودمان نخواهيم گذشت. اينجوری مردم دنيا حساب کار دستشون مياد و اسلام پياده ميشه.




    | ___________________________________________________________________________________________________

    Home